بنام ایزد دانا
کوکب خانم زن پاکیزه ای است. او دیگر ماست و پنیر درست نمی کندچون دیگر وقت این کارها را ندارد.! او ابرو های خود را تتو کرده است و لبهای خود را بوتاکس نموده است او از شیرگاو ماسک صورت درست می کند .از وقتی عباس آقا گاو شان را با اصرار کوکب خانم فروخت و بجای آن یک پراید هاتچ بک خریدند دیگر روزها کوکب خانم به مزرعه نمیرود او به شهر رفته و در کلای مدیتیشن و یوگا اسم نوشته است تا تناسب اندام خود را حفظ کند.کوکب خانم عصر ها نیز به کلاس زبان فرانسه و ژورنال لباس میرود .چند وقتی است که کوکب خانم به عباس آقا می گوید بیا و این چند تکه زمین روستا را بفروش و با پولش در شهر خانه بخریم و ما هم همانند سایر افراد به کیش و دبی و آنتالیا برویم.
عباس آقا از زندگی روستا یی دل بر نمیدارد.او امیدوار است که باز عمو محمود برگردد و طرح هایی چون بیمه روستاییان و وام مسکن روستاییان و وام های اشتغال و عمران روستا را دریافت کند.
.اما کوکب خانم دیگر حاضر نیست در روستا بماند .او میگوید عاشق خوردن پیتزا و فست فود هست میگوید که خوردن یک ترامیسو شکلاتی برایش از خوردن ماست و پنیر محلی لذتبخش تر است.
چند وقتی است که پنجشنبه شب ها عباس آقا تنها بر سر مزار مردگان روستا میرود چون دیگر کوکب خانم به جلسات فال قهوه و مدلینگ لباس می رود.
مدتی هم هست که کوکب خانم دیگر چادر و چارچوق خود رو کنار گذاشته و مانتو کوتاه و ساپورت گورخری بپا میکند .دیروز کوکب خانم به مادر بتول می گفت که هیچ چیز یرایش مفرح تر از فضای مجازی با سیم کارت رایتل نیست کوکب خانم از همراه اول دل خوشی نداشت او یک گوشی لمسی هم خریده و در اینستاگرام و توییتر و فیس بوک فعال است.
اخیرا مشهدی باقر علی می گفت که کوکب خانم را در اداره ثبت و احوال دیده بود که فرم متقاضی تغییر اسم را پر نموده و در خواست اسم جدید ژیلا یا ژیتان را نموده است...
نمی دانم در این چند سال ما خیلی عقب ماندیم یا آنها از ما جلو زدند!؟
ننه آقا میگفت که کوکب خانم برایش تعریف کرده میخواهد جشن طلاقش را بگیرد.
نمیدانم بعد از جدایی نادر از سیمین حالا باید منتظر اکران جدایی کوکب خانم از مشهدی عباس باشیم،خدانکند .