مجله فرهنگ و علوم انسانی عصر اندیشه در شماره اخیر خود به صورت تفصیلی به این موضوع پرداخته و در یکی از مطالب خود با دکتر موسی حقانی، رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران گفتوگو کرده است.
موسی حقانی، محقق، پژوهشگر و رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران سال 1342 در تهران به دنیا آمد. او مدرک دکترای خود را در رشته علوم سیاسی و گرایش اندیشه سیاسی گرفت و پس از آن به تدریس در دانشگاه پرداخت. او در کنار تدریس و پژوهش، سردبیری فصلنامههای «تاریخ معاصر» و «یادآور» را نیز بر عهده گرفت. حقانی کوششهای پژوهشی خود را در حوزه مطالعات تاریخ معاصر از سال 1376 شتاب داد و اولین مقاله خود را با عنوان «نابودی اسناد کودتای 28 مرداد 1332 در بایگانی سازمان سیا» در همین سال نوشت. او در گام بعدی مطالعات خود پیرامون موضوع فراماسونری را پی گرفت و در مقاله «ضرورت توجه به نقش پنهان فراماسونری در تحولات تاریخ معاصر ایران» به بررسی روند وابستگی جامعه ایران به غرب پرداخت.
فعالیتهای پژوهشی حقانی در سالهای بعد نیز ادامه یافت و ماحصل این تلاشها تحریر مقالاتی مانند «به دامافتاده و پنهانکاری جاسوسانه»(1377)، «عکس روتوششده ماسونی روی طاقچه ایرانی»(1385)، «مدرس سیاستمداری و شریعتمداری»(1386)، «اشتباه محاسباتی»(1387) بود. حقانی در سال 1381 در مقاله «از معمای هویدا تا معمای میلانی» به بررسی و نقد روششناسی کتاب «معمای هویدا» عباس میلانی پرداخت و در همین سال در نشریه زمانه «کودتای مارکدار» را منتشر کرد. او در این مقاله تلاش کرد تا زوایای تاریک کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 که به دست رضاخان پهلوی و سیدضیاالدین طباطبایی و با رهبری سفارت و عوامل انگلستان صورت گرفته بود را روشن کند.
به دنبال این پژوهشها، او با همکاری دکتر «موسی نجفی» کتاب «تاریخ تحولات سیاسی ایران: بررسی مولفههای دین، تجدد و مدنیت در تاسیس دولت - ملت در گستره هویت ملی ایران» را منتشر کرد که یکی از کتب مرجع تاریخ معاصر بهشمار میرود. حقانی و نجفی در این کتاب با مرور سنوات مهم تاریخی، به تبیین موضوعاتی مانند هویت ملی، مسیر دولت- ملت در ایران، استعمار غرب، نظامهای حکومتی و ماهیت آنها، اصلاحگران و اندیشههایشان، نهضتها و جنبشهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اعتلا و انحطاطها پرداختند.
حقانی در سال 1383 به بازبینی مجدد نقش فراماسونرها در تحولات تاریخ معاصر ایران پرداخت و مقاله «نقش فراماسونری در انحراف نهضت مشروطیت» را نوشت. او معتقد بود «از ابتداى دوره قاجار، حضور فراماسونها و تلاش آنها براى بسط فراماسونرى در کشور وجود داشت و آنان از همان ابتدا اضمحلال فرهنگى، اقتصادى و سیاسى ایران را سرفصل فعالیتهای خود در ایران قرار دادند.»
«تاریخ معاصر ایران» اثر مشترک دیگری از حقانی و نجفی بود که در سال 1391 منتشر شد. بررسی خط تاریخنگاری دوره پهلوی، محور اصلی این کتاب است و نویسندگان در این اثر متذکر شدهاند که «خط تاریخنگاری در دوره پهلوی، با بزرگنمایی معضلات بر ضد قاجار بسیار پر رنگ بوده است و از آنجا که تاریخ را در دوره پهلوی بیشتر روشنفکران با گرایش عصر جدید پهلوی مینوشتند، بنابراین سعی میکردند بهنحوی خود را از انحطاط قاجاریه جدا کنند و بدین صورت وانمود کنند که در یک طرف، حکومت منحط و ضعیفی به نام قاجاریه بوده و در طرف دیگر عنصر روشنفکر قرار داشته است که از انحطاط جامعه رنج میبرده و در راه آزادی ایران سعی و تلاش بسیاری داشته است.»
دکتر موسی حقانی اکنون ریاست موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران را بر عهده دارد و آراء و نظراتش بهعنوان یک تاریخدان مرجع مورد استناد و استفاده محافل آکادمیک و پژوهشی است. با او درباره ناگفتههای تاریخ عصر پهلوی، جریانهای تاریخنگاری معاصر، روانشناسی سیاسی محمدرضا پهلوی، نقش انگلیس و آمریکا در تداوم سلطنت شاه و انگیزههای قدرتهای جهانی برای استعمار ایران و... به گفتوگو پرداختیم. حقانی در مصاحبه تفصیلی خود با «عصر اندیشه» به بسیاری از شبهات تاریخی که این روزها توسط محافل مطبوعاتی و تلویزیونهای ماهوارهای در حال انتشار است، پاسخ میدهد و با تکیه بر اسناد دست اول، تصویری موجز اما دقیق از وضع حکومت پهلوی به مخاطبان ارائه میدهد.
گفتوگوی تفصیلی عصراندیشه با موسی حقانی در پاسخ به این سوال است که آیا جمهوری اسلامی به مردم ایران دروغ گفت؟
مشروح این گفتوگوی خواندنی را در ذیل بخوانید::
*پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یک جریان تاریخنگاری فعال ظهور کرد که به پشتوانه حضور در محافل آکادمیک اروپا و آمریکا و برخورداری از ماهنامهها و فصلنامههای پژوهشی به تحریف تاریخ انقلاب و تطهیر رژیم پهلوی روی آورد. نمونه آثار برجسته این طیف نیز به فارسی ترجمه شده که کتاب «در دامگه حادثه» (خاطرات پرویز ثابتی) از جمله آنهاست. برخی از کتابهای این جریان از وزارت ارشاد در دولتهای گوناگون مجوز نشر گرفته است؛ مانند کتاب «معمای هویدا» نوشته دکتر «عباس میلانی» یا کتابهای تاریخ شفاهی دانشگاه «هاروارد» درباره ایران و انقلاب. این جریان که پیوندهای نزدیکی با سلطنتطلبان و بهائیان دارد، چند سالی است که به حیطه مستند سازی تاریخی - سیاسی در ماهوارهها وارد شده و برای مثال، مستند «ده شب گوته» یا «از تهران تا قاهره» و اخیراً نیز مستند «انقلاب 57» از تولیدات آنهاست. چنین کوششهایی چند هدف را دنبال میکنند که اصلیترین آنها «بزک کردن چهره رژیم پهلوی» نزد مردم است و رهبر انقلاب نیز دربارهاش هشدار دادند. میخواهند بگویند که «جمهوری اسلامی درباره رژیم پهلوی به مردم دروغ گفت» و حتی از پادشاهی که تا بن استخوان تکیه بر قدرت استعماری داشت، تصویر سیاستمداری ضد آمریکایی و ضد انگلیسی، اما طرفدار پیشرفت و مدرنیزاسیون بسازند. نقطه شروع این جریان تاریخنگاری منحرف کجاست و بیشتر روی تحریف و تطهیر چه بخشهایی از تاریخ عصر پهلوی متمرکز است؟
حقانی: در خصوص تکاپویی که با هدف تطهیر چهرهها و عملکرد و رفتار رژیم پهلوی شروع و بهویژه در چند سال اخیر تشدید شده است، چنانچه بخواهیم یک جریانشناسی در این باره انجام دهیم و کارهای صورت گرفته را از هم تفکیک کنیم تا بتوانیم ویژگیهای آن را بیان کنیم، باید به چند جریان مشخص اشاره کنیم. یکی از این جریانات، سلطنتطلبها هستند که شاه و نزدیکان او اعم از نسبی و سببی را شامل میشوند. در کتاب «پاسخ به تاریخ» که بر اساس مصاحبهای با شاه تهیه شده بود، ازهمان ابتدا با اظهار شگفتی از انقلاب مردم ایران نوعی تلاش برای تطهیر و فرافکنی را مشاهده میکنیم. شاه در آن مصاحبه تلاش میکند تقصیرها را به گردن این و آن بیندازد و بگوید اطلاعی نداشتم، در حالیکه در بسیاری از موارد پای او گیر بود و میبایست بابت آن پاسخگو باشد