کودتای سوم اسفند 1299 و رویدادهای متعاقب آن
کودتای سوم اسفند 1299 گام اول استعمار پیر انگلستان در ایران برای اجرای نقشه ای بود که برای خاورمیانه در نظر داشت.ایجاد دولت های نظامی حامی انگلستان در منطقه و فراهم نمودن شرایط مهاجرت گسترده یهودیان به فلسطین و سپس تاسیس دولت نامشروع صهیونیستی ((بر طبق قوانین آزانس مخفی یهود ))در آن سرزمین پازل استعمار پیر را در تکمیل نقشه شوم خویش در خاورمیانه تسهیل می نمود.
............................................................................................................................
همچنین شکست قرار داد 1919 در واقع شکست سیاست انگلیس در ایران بود.پس از مخالفتها و جنبش های مردمی برای مقابله با حضور بیگانگان در ایران به ویژه حضور استعمارگر انگلستان و مخالفت شدید با قرار داد 1298 ه.ش/ 1919 م وثوق الدوله – کاکس وی با انعقاد قرارداد 1919م با دولت انگلستان در صدد آن بود که امتیاز راه آهن و راههای شوسه در سرتاسر ایران را به انگلیسی ها واگذار کند همچنین با گرفتن وام از دولت انگلیس اداره امور مربوط به دارایی و ارتش ایران را به ماموران و کارشناسان و فرماندهان انگلیسی بسپارد.در صورت اجرای این قرار داد ایران به طور رسمی تحت نفوذ و تسلط انگلستان قرار می گرفت و جزء مستعمرات انگلستان محسوب می شد.
بلافاصله پس از انتشار متن قرار داد مردم و دولتمردان مخالفت خود را با آن ابراز کردند در راس مخالفان این قرارداد آیت الله مدرس قرار داشت که خانه او از جمله مراکز تجمع مخالفان بود.
................................................................................................................
دولت انگلیس دریافت که نمیتواند قدرت خود را به طور مستقیم به ایران تحمیل کند.
.........................................................................
سرانجام دولت انگلیس برای دستیابی به اهداف خود درصدد تغییر حکومت ایران بر آمد به این منظور کودتایی طرح ریزی شد و اجرای آن به سفارت انگلیس و نیروهای آن در ایران واگذار شد.
..............................................................................................
آیرون ساید فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال ایران به جستجو در میان نیروهای قزاق پرداخت،او پس از تحقیق و جستجوی فراوان با کمک سید ضیاءالدین طباطبایی (مدیر روزنامه رعد) و از سیاستمداران
متمایل به انگلستان بود ،یکی از فرماندهان نظامی به نام رضاخان میر پنج را برای این منظور مناسب تشخیص داد .آیرون ساسد در قزوین با رضاخان ملاقاتن و جلساتی تشکیل داد و با توجه به اطلاعاتی که سید ضیاء الدین درباره رضاخان جمع آوری کرده بود توانست با او به توافق برسد.
............................................................................................................................
آیرون ساید در این باره می نویسد : پس از مصاحبه ای که امروز با رضاخان داشتم،اداره ی امور قزاق را به طور قطع به او واگذار کردم.
در جایی دیگر می نویسد: در وضع کنونی ایران کودتا از هر زمان دیگر بهتر است.زیرا به حقیقت یک دیکتاتور نظامی در ایران تمام مشکلاتکنونی ما را حل خواهد کرد و به قوای انگلیسی مجال خواهد داد که بی هیچ زحمت و خطری خاک این کشور را ترک کنند.
آیرون ساید به تهران آمد و به احمد شاه فهماند که حرکت نظامی رضاخان به سوی تهران برای حفظ
کشور و سلطنت ضروری است.با آماده شدن شرایط ،قوای قزاق در بامداد سوم حوت(اسفند) 1299 ه.ش
وارد تهران شدند .بی آنکه با مقاومت جدی روبرو شوند نقاط حساس پایتخت را به اشغال خود در آورند.در پی این حادثه شاه تحت فشار انگلیس ها به ناچار سید ضیاءالدین طباطبایی را به نخست وزیری منصوب کرد.رضاخان نیز که چهره نظامی کودتا بود به عنوان فرمانده ارتش لقب (سردار سپه ) گرفت.
ژنرال آیرون ساید بعد ها در خاطرات خود نوشت (تصور می کنم که همه مردم چنین می اندیشند که من کودتا را طراحی و رهبری مرده ام .گمان می کنم که اگر در معنای سخن دقیق شویم واقعا من این کار را کرده ام).
جالب اینجاست که امروز دیگر نامی از این سالگرد در تقویم ها مشاهده نمی شود!؟
منابع و ماخذ:
تاریخ بیست ساله ایران ،حسین مکی .امیرکبیر 1358
تاریخ سیاسی معاصر ایران .مدنی
خاطرات آیرون ساید