باور کنید سبد خانوار کنونی در شان ملت ایران نیست. آخر دو مرغ یخی، هشتصد گرم پنیر، یک بطری روغن نباتی و ده کیلو برنج که مردم امیدوارند هندی ارسنیکدار نباشد کجا و ملت ایران کجا؟ چرا دولت یک کیلو گوشت راسته، یک کیلو گوشت چرخ کرده جزو سبدکالا به مردم عیدانه نمیدهد؟
«دو عدد (قطعه) مرغ، هشتصد گرم پنیر، یک شانه تخممرغ، یک بطری روغن نباتی، ده کیلو برنج» این است To be or not tobe بودن یا نبودن برای یک ملت با پنج هزار سال سابقه تاریخی، ده هزار سال سابقه مدنی و روستانشینی و صد هزار سال زندگی در فلات ایران که از آبان ماه تاکنون صحبت آن بر سر هر کوی و برزن است و میلیونها خانوار ایرانی چشم به این عطیه دولت محترم دارند و گویا به عدهای که مستحقترین طبقاتند نمیرسد و به عدهای میرسد.
میگویند صفهای طویل تشکیل شده که باعث نقاهت مردم میشود، میگویند کارگران مشمول این سبد مائده آسمانی نمیشوند. میگویند میلیونها نفر که حقوق ماهانهشان زیر پانصد هزار تومان است بنا به اگر و مگرهایی از دریافت این ترکه نومان محروماند. چرا؟میگویند خیلیها آرزو دارند این سبدکالا را دریافت دارند. میگویند پارسال که دولت وقت عیدانه هم به همه مردم میداد چه شده که امسال در حالی که هر روز خبرهای خوشایند از برداشته شدن تحریمها به گوش میرسد دولت اینقدر دم از نداری میزند و کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفته است.
مردم پیامک میزنند: آیا دولت محترم نمیتوانست از خیر این سبدکالا بگذرد و عیدانه نقدی به حساب مردم بریزد؟ آخر با دو دانه مرغ یخی چه کمکی به تغذیه خانوادهها میشد؟ مردم میپرسند: مگر خیلجفارس و دریای مکران در جنوب ایران وصل به اقیانوس هند قرار ندارند؟ از آبانماه تا شب عید فاصله زمانی زیادی موجود بود.
چه ایرادی داشت دولت به شرکت شیلات جنوب دستور میداد [همانطور که دکتر مصدق در زمستان 1331 به شرکت ملی شیلات شمال دستور داد چند هزار کامیون حامل ماهیان شمال به بازارهای ترهبار و میوه کشور اعزام دارد و سر هر خیابان کامیونهای ارتش ماهی تازه به مردم دانهای یک تومان میفروختند]، شرکت شیلات جنوب و حتی شمال امسال سیل ماهی به تهران و سایر شهرها سرازیر میکردند و جزو سهمیه سبدکالای خانوار یک یا دو ماهی سفید یا کفال یا کپور یا شیرماهی یا حلوا ماهی هم میدادند؟ چه میشد دولت چند قوطی کنسرو ماهی به مردم هدیه میداد؟ چرا دولت در قیمتگذاری قیمت ماهی مداخله نمیکند و ماهی غذای اشرافی شده است؟
پیر دیری به من گفت: بابک زنجانی که اکنون در زندان به سر میبرد از رضاشاه که مهمتر و بالاتر نیست. پس از شهریور 1320 رضا شاه مجبور شد اموال نقدی خود شامل 68 میلیون تومان را به پسرش هبه کند که او نیز آن را در اختیار دولت گذاشت، دولت محض جلب رضایت مردم از آن 68 میلیون تومان مبالغ زیادی صرف احداث لولهکشی آب تهران، اتمام بیمارستان هزار تختخوابی، احداث یتیم خانه و تیمارگاه و شیرخوارگاه و کارهای عامالمنفعه کرد.
خلاصه تا سال 1320 فرا برسد و عبدالحسین هژیر وزیر دربار شاهنشاهی تتمه آن پولها و بیشتر املاک غیرمنقول را به بهانه احداث بنیاد خیریه به دربار برگرداند مبالغ قابلتوجهی صرف کارهای مفید شد و پولی که رضا شاه غصب کرده بود در جهت عمران و آبادانی کشور صرف شد.
چه ایرادی دارد حالا که قوه قضائیه آقای زنجانی را برای مدتی استراحت و تمدد اعصاب و راحت شدن از دغدغههای مالی و چکهای بیمحل و بلاوصول در استراحتگاه اوین مورد نگهداری قرار داده است (خواهید دید بابک زنجانی بهزودی چاق و سر و مر و گنده و کیفور خواهد شد) موقتا 25 هزار میلیارد تومان اموال منقول و غیرمنقول مشارالیه را حتی به عنوان قرضالحسنه صرف مقادیری از گرفتاریهای مالی دولت و ملت کرده با رضایت خود ایشان و با اعطای لقب مرد خدمتگزار سال، تا رسیدن اقساط پولهای مسدود و بلوکه شده آقای زنجانی، گرهای از مشکلات عمومی بگشایند.
عرض کردم بابک زنجانی از نظر قدرت اقتصادی از رضا شاه که بالاتر نیست. دولت آن زمان از 68 میلیون تومان موجودی رضا شاه در بانک ملی بسیاری از معضلات خود را حل کرد، مثلا در قحطی سال 1321 و سال تیفوسی، بیمارستان، رختشویخانه، یگان ضدعفونی و ناهارخوری برای گرسنگان ساخت.
برنج از شمال آورد و به جای نان، چلوی باقلا داد با دمپختک» در چند برزن شهرداری پختند و در مقابل کوپن به مردم میدادند. حالا هم اموال نقدی آقای زنجانی از طریق مذاکره با ایشان و دادن مواعیدی در خصوص تخفیف در مجازات و حتی آزاد کردن مشروط به قید کفیل و ضمانت، در اختیار بیتالمال قرار گیرد تا رسیدن پولهای بلوکه شده.
خزانه کشور از این حالت بیپولی در آید. فرجی حاصل شود و انشاءالله ضمن جلب رضایت مردم،دولت هم نفس راحتی بکشد و یارانه و عیدانه مردم مظلوم را بدهد و این سبد محقر و ناچیز هم با اقلامی مانند ماهی یخزده، کنسرو تنماهی،کنسرو لوبیا و نخود فرنگی و قارچ و مقادیری لوبیا و عدس و چندین کیلو پیاز و سیبزمینی و یک قوطی روغن چند کیلویی و یک شیشه روغن زیتون، رونقی یابد و از حالت مفلسانه کنونی به در آید و صفهای طویل هم حذف شود و مردم را با حرف اول اسامی خانوادگی به در فروشگاهها خواسته از این همه بیاحترامی به آنان خودداری شود.
محض اطلاع دولت محترم عرض میشود سازمان جیرهبندی دولت آلمان در جنگ جهانی دوم تا فقط یک هفته به پایان جنگ، اقلام جیره مردم آلمان شامل گوشت تازه، روغن نباتی، کره، روغن، لوبیا و نخود و سیبزمینی، کنسرو ماهی، کنسرو گوشت، شمع، نان، برنج، بنشن را بین 90 میلیون مردم آلمان تقسیم میکرد و جیرهبندی تا پایان جنگ ادامه داشت.
واقعا در خور تاسف است که در روزگار صلح و آرامش نمیتوانیم یک سبد خانوار خانواده را بین تمام خانوادههای ایرانی توزیع کنیم. باور کنید سبد خانوار کنونی در شان ملت ایران نیست. آخر دو مرغ یخی، هشتصد گرم پنیر، یک بطری روغن نباتی و ده کیلو برنج که مردم امیدوارند هندی ارسنیکدار نباشد کجا و ملت ایران کجا؟ چرا دولت یک کیلو گوشت راسته، یک کیلو گوشت چرخ کرده جزو سبدکالا به مردم عیدانه نمیدهد؟