یکی از نزدیکترین دوستان شاه را باید همین امیر هوشنگ دَوَلّو دانست که معروف بود در معاملات قاچاق تریاک و خاویار و خیلی کارهای دیگر دست دارد. او اهل بازی ورق و این حرفها نبود و بیشتر یک آدم محفلی و منقلی و اهل بزم به شمار میرفت و آنطور که گفته میشد وسایل بزم و زن بازی شاه را فراهم میکرد.
دولو مخصوصاً در سفرهای زمستانی شاه به «سن موریتس» سوییس همراه همیشگی بود و هر جا هم که میرفت بساط تریاک و منقل او به راه بود و یک بار هم در فرودگاه زوریخ نزدیک بود به اتهام قاچاق تریاک دستگیرش کنند که شاه شخصاً او را با خود به داخل هواپیما برد و غائله موقتاً خوابید اما خبر آن درز پیدا کرد و بالاخره به دستور شاه و از طریق دیپلماتیک اقدام گردید و پرونده مختومه شد.
دولو به علت نزدیکیاش به شاه یکی از با نفوذترین آدمها به شمار میرفت و با وجودی که هیچ وقت شغل رسمی و طراز اولی نداشت و در ظاهر حکم پیشخدمتی شاه را داشت، با این همه از هر وزیر و وکیلی نفوذش بیشتر بود و تمام رجال مملکت هوای او را داشتند و تملقش را میگفتند. میگویند دولو در جریان انقلاب مقداری تریاک از کشور خارج کرد. او اساساً عاشق این کار بود و میشود او را یکی از کلکسیونرهای تریاک دانست که انواع آن را در اختیار داشت.
درباره دولو بد نیست این را هم بدانید که در خانه او و در کنار منقلش همیشه یک بشقاب پر از سکه طلا میگذاشت تا هر کس بخواهد به جای نقل و نبات آنرا بردارد و در جیب بگذارد و از همین میشود فهمید که ثروت این به ظاهر پیشخدمت شاه، سر به کجاها میزد!
منبع:پس از سقوط ، سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی ، خاطرات احمد علی مسعود انصاری ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، تهران، بهار 1385 ، ص 62 و 63
مشرق نیوز