هنگام عروسی محمدرضا شاه پهلوی و زن مصری اش فوزیه در سال 1317 خورشیدی چون مقرر بود میهمانان مصری و همراهان عروس به وسیل? راه آهن جنوب به تهران وارد شوند از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه های دهقانی مجاور خط آهن را سفید کنند.
در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود بخشدار دستور میدهد که با کشک و ماست که در آن ده فراوان بوده دیوارها را موقتاً سفید نمایند، و به این منظور با پولی که از کدخدای ده میگیرند و با خرید مقدار زیادی ماست کلی? دیوارها را ماست مالی کردند.
قدمت ریش? تاریخی این اصطلاح «ماست مالی» از شصت سال نمیگذرد، و ماجرای این ماست مالی مدتها موضوع اصلی شوخیهای محافل و مجالس بود.
حکیم ارد بزرگ میگوید: فرمانروایان تنها پاسخگوی زمان حال خویش نیستند، آنها به گذشتگان و آیندگان نیز پاسخگویند.
به یقین الان همه خوانندگان این حکایت در ذهنشان این سئول نقش میبندد که محمدرضا پهلوی و پدرش رضا شاه که در آن زمان زنده بود در بهبه جنگ جهانی دوم و آن همه خطر که ایران را تهدید میکرد چون سه سال بعد از تاریخ این ازدواج، نیروهای متفقین به ایران حمله نمودند چطور ذهنشان درگیر این حاشیههای خنده آور بوده است کاش در پی تجهیز قشون و سرباز بودند به جای رنگ و لعاب.