دانشمندان امّت من، مانند پیامبران بنی اسرائیل اند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
اجتماعی .سیاسی.تاریخ
آیت الله خلخالی مردی که نبودش حس میشود...
دوشنبه 94 اردیبهشت 21 , ساعت 7:19 عصر  

اولین حاکم شرع پس از پیروزی انقلاب به روایت تصاویر

وی پس از پیروزی انقلاب، مدتی حاکم شرع و قاضی دادگاه‌های انقلابی بود و نیز مدتی ریاست ستاد مبارزه با مواد مخدر را بر عهده داشت. رفتار قاطع آیت الله خلخالی در این مناصب محبوبیت فراوانی را در جامعه انقلابی ایران برای او رقم زد.

مرحوم آیت الله حاج شیخ صادق صادقی گیوی مشهور به «خلخالی» از شاگردان مبارز و انقلابی امام خمینی به شمار می‌رود. وی در دوران نهضت بارها زندان و تبعید را تجربه کرد. وی پس از پیروزی انقلاب، مدتی حاکم شرع و قاضی دادگاه‌های انقلابی بود و نیز مدتی ریاست ستاد مبارزه با مواد مخدر را بر عهده داشت. رفتار قاطع آیت الله خلخالی در این مناصب محبوبیت فراوانی را در جامعه انقلابی ایران برای او رقم زد، تا جایی که وی سه دوره به عنوان نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی و یک دوره در مجلس خبرگان رهبری را برعهده داشت. وی در 5 آذر 1382 دارفانی را وداع گفت و در حرم مطهر حضرت معصومه (س) مدفون شد.

 

1343، آیت الله شیخ صادق خلخالی
1343، آیت الله شیخ صادق خلخالی
1343، آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار امام خمینی و آیت الله العظمی مرعشی نجفی
1343، آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار امام خمینی و آیت الله العظمی مرعشی نجفی
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار امام خمینی
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار امام خمینی
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار امام خمینی در مدرسه فیضیه قم
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار امام خمینی در مدرسه فیضیه قم
1365، آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار رهبر معظم انقلاب و آیت الله مهدوی کنی
1365، آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار رهبر معظم انقلاب و آیت الله مهدوی کنی
آیت الله شیخ صادق خلخالی
آیت الله شیخ صادق خلخالی
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی در حال سخنرانی در مراسم ترحیم آیت الله طالقانی
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی در حال سخنرانی در مراسم ترحیم آیت الله طالقانی
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی به اتفاق مهدی بازرگان و هاشم صباغیان در سفر به کردستان
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی به اتفاق مهدی بازرگان و هاشم صباغیان در سفر به کردستان
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی به اتفاق مهدی بازرگان در سفر به کردستان
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی به اتفاق مهدی بازرگان در سفر به کردستان
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی به اتفاق صادق طباطبایی و صادق قطب زاده در بیت امام خمینی
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی به اتفاق صادق طباطبایی و صادق قطب زاده در بیت امام خمینی
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی به اتفاق اسدالله صفا در دادگاه انقلاب
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی به اتفاق اسدالله صفا در دادگاه انقلاب
1359،آیت الله شیخ صادق خلخالی در حال سخنرانی در مدرسه عالی شهید مطهری؛ در کنارش مرحوم مرتضایی فر نیز دیده می‌شود
1359،آیت الله شیخ صادق خلخالی در حال سخنرانی در مدرسه عالی شهید مطهری؛ در کنارش مرحوم مرتضایی فر نیز دیده می‌شود
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی به  اتفاق حجج اسلام غلامحسین حقانی و اسماعیل فردوسی پور
1358، آیت الله شیخ صادق خلخالی به اتفاق حجج اسلام غلامحسین حقانی و اسماعیل فردوسی پور
آیت الله شیخ صادق خلخالی تنی چند از رزمندگان دردوران دفاع مقدس
آیت الله شیخ صادق خلخالی تنی چند از رزمندگان دردوران دفاع مقدس
آیت الله شیخ صادق خلخالی تنی چند از رزمندگان در دوران دفاع مقدس
آیت الله شیخ صادق خلخالی تنی چند از رزمندگان در دوران دفاع مقدس
آیت الله شیخ صادق خلخالی تنی چند از رزمندگان در دوران دفاع مقدس
آیت الله شیخ صادق خلخالی تنی چند از رزمندگان در دوران دفاع مقدس

نوشته شده توسط جعفر پیوسته کاشانی | نظرات دیگران [ نظر] 
طباطبائی پس از شهادت شیخ گفت: او چیزهائی را میدید که ما نمیدیدیم
یکشنبه 94 اردیبهشت 20 , ساعت 8:27 عصر  
همان طور که اشاره کردم ما متأسفانه در تاریخ مشروطه با فرا روایت‌هائی مواجه هستیم که به هنگام مطالعه تاریخ این دوره به‌سرعت تحت تأثیر آنها قرار می‌گیریم، از جمله این که گفته می‌شود شیخ فضل‌الله طرفدار استبداد بوده است.

  آیا شناخت شخصیت مرحوم آیت الله شیخ فضل الله نوری کارس «سهل »است یا «سخت»؟ آیاشناخت این شخصیت، تاریخی با مطالعه یکی دو اثر که عمدتا توسط جریان غالب مشروطه نگاشته شده، میسور است؟محقق ارجمند جناب دکتر مظفر نامدار براین باور است که تصور رایج درمیان تاریخنگاران درباره شیخ،تا حد فراوانی تحت تاثیر برخی« فراروایت»های تاریخی قرار گرفته که باید به شناخت آنها همت گماشت. گفت وشنودی که پیش روی دارید در شرح و بسط این نظریه است.

 
 

 

 

 

نام شیخ شهید آیت‌الله فضل‌الله نوری در تاریخ معاصر ما به‌نوعی با نام مشروطیت گره خورده است، اما قطعاً سابقه سیاسی شیخ به قبل از این دوره برمی‌گردد. شیخ شهید در دوره قبل از مشروطیت چه نوع فعالیت‌هایی داشته است؟

نام شهید آیت‌‌الله شیخ فضل‌الله نوری در تاریخ معاصر ایران به کرات تکرار شده و از این حیث در بین فقها و علما، از تشخص خاصی برخوردار است. در عین حال در باره ایشان روایت‌های جعلی یا «فراروایت‌ها» هم فراوان است که برای شناخت شخصیت شیخ شهید باید ذهن خود را از آن فراروایت‌ها تطهیر کنیم.

قبل از پاسخ دقیق به پرسش شما، باید به این نکته اشاره کنم که تاریخ مشروطیت از جنبه وجود این فرا روایت‌ها، دارای ویژگی خاصی است و آن هم اینکه، در آن دو صفِ کاملاً مشخص و متضاد را مشاهده می‌کنیم. در این برهه در یک سو، عده‌ای از طرفداران قانون، عدالت، آزادی، ترقی و تجدد ایستاده‌ و در طرف دیگر طرفداران استبداد و واپس‌گرائی صف کشیده‌اند و متأسفانه تاریخ واقعی مشروطه تحت تأثیر این فراروایت قرار گرفته است. وقتی تاریخ مشروطیت را از این منظر مطالعه می‌کنیم، شخصیت شیخ و بسیاری از علما و روحانیون را، مرتبط با دربار و سلطنت و بدون هیچ‌گونه سابقه سیاسی می‌بینیم که ناگهان با شروع مشروطه، به میدان آمده و در برابر اصلاحات، تجدد و اندیشه‌های نو صف‌آرائی کرده‌اند!اما واقعیت چیزی غیر از این فراروایت‌هاست و هنگامی که تاریخ را به‌درستی مطالعه می‌کنیم در می‌یابیم که شیخ شهید، شخصیتی بزرگ و پرورده مکتب سامراست. مکتب سامرا در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران آثار عمیق و گسترده‌ای داشته است و لذا برای آشنائی با شخصیت‌های دست‌پرورده این مکتب و مکاتب دیگر باید جایگاه این شخصیت‌ها در تفکر اجتماعی دوره مربوط به خود تحلیل شود.

تحولات سیاسی ـ اجتماعی منجر به انقلاب مشروطه از نظر شما کدامند؟ چه چیز موجب شد که این رخداد تاریخی دراین دوره زمانی اتفاق بیفتد ومثلا در ادوار پیشین مظالم شاهان قاجار اتفاق نیفتد؟

پس از شکست ایران در جنگ با روسیه، افکار جدیدی وارد ایران شدند که به‌نوعی یکی از علل عقب‌ماندگی ایران محسوب می‌شوند. ایران از نظر پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیک فوق‌العاده از غرب عقب بود و به همین دلیل عده‌ای به فکر افتادند جوانان مستعد ایرانی را برای تحصیل به اروپا اعزام کنند.برخی از این افراد رفتند و در اروپا ماندگار شدند، آن عده‌ای هم که برگشتند، پوسته‌ای از تجدد و ترقی غرب را با خود آوردند و متأسفانه همین‌ها بودند که تا حد زیادی سرنوشت تاریخ ایران معاصر را رقم زدند.

طباطبائی پس از شهادت شیخ گفت: او چیزهائی را می‌دید که ما نمی‌دیدیم!

به تأثیر تحصیلکرده‌های مستفرنگ اشاره کردید. آنان به چه نحو توانستند چنین نقشی را در تاریخ معاصر ایران ایفا کنند؟زمینه های حضور آنان چه بود؟

این جریان از همان ابتدا برخوردی سطحی با مسائل داشت و دو اصل را سرلوحه اهداف خود قرار داده بود: یکی این که ایرانی اساساً فاقد عقل و شعور برای اداره امور خود است و لذا توانایی و استعداد درک اندیشه‌های اروپای جدید را ندارد. از سوی دیگر ایرانی‌ها دیگر قدرت و توانائی کسب تجربه جدیدی را ندارند و باید فقط تجربه‌های غربی را مو به مو تقلید و اجرا کنند.

تبعات چنین رویکردی چه بود؟

وقتی چنین اندیشه‌هائی وارد فضای بسته نظام قاجاری شد، خود آنها و جامعه را دچار تنش‌های فراوانی کرد و در نتیجه، حوزه‌های دینی، عالمان و روحانیون واکنش‌ نشان دادند. در این دوره سطح سواد در جامعه فوق‌العاده پائین است و تنها طلاب حوزه‌های علوم دینی سواد دارند و به همین دلیل متوجه تحولات اجتماعی هستند و واکنش نشان می‌دهند. همین قشر هم هست که سرمنشاء تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران می‌شود. بنابراین بخش اعظم جنبش‌های اجتماعی این دوره تحت تأثیر دو جریان معتقد به تعطیلی عقل و تجربه ایرانی و طیف مقابل با آنها صورت می‌گیرند.

مرحوم شیخ در این میان چه نقشی دارد؟ آیا این نقش درارتباط با پیشینه ایشان هم هست؟

شیخ از محضر میرزا حسن شیرازی ـ نخستین کسی که جنبش تحریم تنباکو را علیه استبداد نظام قاجار و منافع استعمار در ایران رهبری کرد ـ کسب فیض کرده است. میرزای شیرازی پس از هجرت به سامرا مکتب سامرا را تأسیس می‌کند که همان طور که اشاره شد، در تاریخ معاصر تأثیر عمیق و گسترده‌ای داشت.

به صورت مصداقی، آثار این مکتب را در چه حرکت‌هائی می‌توان سراغ گرفت؟

در جنبش تحریم تنباکو، مشروطیت، اعتراضات شهید مدرس، نقش روحانیون در انقلاب عراق، ملی شدن نفت و مبارزات مرحوم آیت‌الله کاشانی آثار این مکتب را می‌توان سراغ گرفت. در مکتب سامرا شاگردانی تربیت می‌شوند که غالباً در جنبش‌های اجتماعی بعد از مشروطیت نقش‌های مهمی داشتند.

نقش در جنبش تنباکو تا چه میزان موثر وتعیین کننده بوده است؟ این سوال را از این بابت می‌پرسم که در این باره کمتر سخن می‌رود؟

بله، نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای هم داشت. در شروع جنبش تنباکو، شیخ فضل‌الله تازه از عتبات به تهران آمده بود. در آن زمان سردمدار علمای تهران میرزاحسن آشتیانی بود، با این همه میرزای شیرازی پیگیری موضوع تحریم تنباکو را به عهده شیخ فضل‌الله گذاشت و تا زمانی که او برای میرزای شیرازی نامه ننوشت که کار به نتیجه رسیده و امتیاز تنباکو لغو شده است، میرزای شیرازی تحریم را برنداشت. اگر شیخ فضل‌الله در عتبات می‌ماند، بی‌تردید از مراجع بزرگ دوره خود می‌شد. او در تحولات قبل از مشروطه هم تأثیر بسزائی داشت، به‌طوری که کسروی هم از او دل خوشی نداشت. کسی تا قبل از جنبش مشروطه در ثبات قدم و استحکام اراده شیخ تردید نکرده است، حتی کسروی. مخالف‌خوانی‌ها علیه شیخ پس از موضع‌گیری او علیه مشروطه آغاز می‌شود.

آیا از آغاز جنبش مشروطه، تفاوت نگاه سیاسی شیخ با سایر علمای مشروطه‌خواه مشهود بود؟

همان طور که اشاره کردم ما متأسفانه در تاریخ مشروطه با فرا روایت‌هائی مواجه هستیم که به هنگام مطالعه تاریخ این دوره به‌سرعت تحت تأثیر آنها قرار می‌گیریم، از جمله این که گفته می‌شود شیخ فضل‌الله طرفدار استبداد بوده است. کمتر کسی است که نام شیخ فضل‌الله نوری را بشنود و تحت تأثیر القائات این فراروایت‌ها بلافاصله به استبداد فکر نکند، اما هنگامی که تاریخ مشروطه را به شکل عمیقی مطالعه می‌کنیم درمی‌یابیم اتفاقاً موضوع درست بر عکس است! به همین دلیل تا زمانی که پژوهشگر تاریخ، خود را بی‌نیاز از بررسی اسناد و مدارک تاریخی می‌بیند و به فراروایت‌ها اتکا می‌کند، شناخت واقعی شخصیت‌ها میسر نمی‌شود و در باره مشروطه مشروعه، شخصیت‌های دوره مشروطه و جنبش‌های اجتماعی آن دوره به‌شدت دچار اشتباه می‌شود.

به عنوان یک پژوهشگر تاریخ مشروطیت، برای دستیابی به حقایق این دوره چه روشی را پیشنهاد می‌کنید؟محقق باید متون مربوطه راچگونه ببیند؟

به نظر من جنبش مشروطه را باید به دو مرحله تقسیم کرد. مرحله اول فروپاشی نظامی است که جنبش مشروطه علیه آن صورت گرفته و مرحله دوم تأسیس نظام جدید و مطلوب، یعنی نظامی است که باید جایگزین نظام قبلی شود. به اعتقاد من تمام جنبش‌های پس از انقلاب مشروطه، حتی انقلاب اسلامی، به‌شدت تحت تأثیر این دو مرحله قرار دارند و برای رهائی از تأثیر فراروایت‌ها در دوره مشروطه باید این دو مرحله را کاملاً از هم تفکیک کرد.

بنابراین به نظر شما خطاهای متعدد در روایت انقلاب مشروطه معلول تأثیرپذیری از این فراروایت‌هاست؟

قطعاً! در مرحله‌ای که عرض کردم کمتر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته‌اند و در نتیجه خطاهای فراوانی در نقل رویدادها و شخصیت‌ها روی داده‌اند. از جمله این خطاها این است که در نقل پیش‌زمینه‌های وقوع جنبش مشروطه کمتر به این نکته اشاره می‌شود که اگر شیخ فضل‌الله و سایر شخصیت‌های روحانی بزرگ در مرحله فروپاشی نظام قبلی، نقش رهبری خود را به‌درستی ایفا نمی‌کردند و شیخ فضل‌الله برای مراجع بزرگ نجف از جمله آخوند خراسانی، میرزا عبدالله مازندرانی و سید محمدکاظم یزدی در باره اوضاع ایران نامه نمی‌نوشت و گزارش نمی‌داد، آنان اساساً از اوضاع ایران خبر نداشتند و وارد میدان نمی‌شدند و از جنبش مشروطه حمایت نمی‌کردند. علمای نجف به یمن تلاش‌ها و روشنگری‌های شیخ فضل‌الله بود که وارد صحنه شدند و در جریان تحولات ایران قرار گرفتند و جزو رهبران مشروطه شدند.بنابراین شیخ فضل‌الله نوری در مرحله فروپاشی نظم قدیم یک رهبر بی‌نظیر است و در کنار دو عالم بزرگ آن زمان یعنی آیت‌الله بهبهانی و آیت‌الله طباطبائی نهایت سعی خود را می‌کند و تا مرحله تأسیس عدالتخانه هم پیش می‌رود.

اختلاف شیخ فضل‌الله با سایر علما و رهبران مشروطه از چه زمانی آغاز می‌شود؟دقیقا موضوع اختلاف چیست؟

تا زمان تأسیس عدالتخانه هیچ اختلافی وجود ندارد و شیخ فضل‌الله جزو رهبران نهضت مشروطه و طرفدار آن است و برخلاف قول مشهور نه‌تنها با استبداد موافق نیست که کاملاً طرفدار از بین بردن نظم موجود است. اختلاف از زمانی آغاز می‌شود که قرار است نظم مطلوب جایگزین نظم قبلی شود و آن وقت هر کسی بر اساس سلیقه، انگیزه و آرمان خود نوائی سر می‌دهد و می‌خواهد با توجه به قدرتی که دارد اندیشه خود را حاکم کند، در حالی که شیخ فضل‌الله در پی حاکمیت نظامی مبتنی بر احکام اسلامی است. بنابراین شیخ فضل‌الله در ضدیت با استبداد با دیگران موافق، اما در نحوه شکل‌گیری و تأسیس نظم مطلوب مخالف است.

مختصات اندیشه سیاسی شیخ فضل‌الله و موارد افتراق آن با اندیشه سایر علمای مشروطه‌خواه کدامند و برتری اندیشه وی نسبت به سایر اندیشه‌ها تا چه حد قابل اثبات است؟

برتری اندیشه شیخ فضل‌الله نسبت به دیگران فوق‌العاده زیاد است.این مسئله از تحولات فکری ای ومحصولات فکری ای که درموضوع مشروطه تولید شد،قابل استنباط است. با مطالعه تاریخ مشروطه در می‌یابیم برخی بر این باور بودند که مشروطه شرعی است. آنها به لحاظ استبداد ستیزی، به راحتی مشروطه را شرعی و مقدس جلوه می‌دادند و بدیهی است وقتی چیزی مقدس شد، دیگر تشکیک در آن مشکل می‌شود. انصافاً این دوره یکی از پربارترین دوره‌های رساله‌نویسی در ایران است، چون رساله‌های سیاسی فراوانی نوشته شدند که اغلب هم تألیف طبقه مذهبی و مخصوصاً روحانیونی بودند که باور نکرده بودند که تفکر ایرانی تعطیل است.اما در مقابل، جریان غرب‌گرا هیچ رساله‌ای را تولید نکرد. در این دوره است که مرحوم میرزای نائینی رساله «تنبیه الامه و تنزیه المله» را می‌نویسد.


 

طباطبائی پس از شهادت شیخ گفت: او چیزهائی را می‌دید که ما نمی‌دیدیم!

به باور عده ای، در جریان مشروطه، دو جریان مذهبی مکتب سامرا و مکتب نجف از یکدیگر قابل تفکیک هستند. تفاوت آنها چه بود؟

پیروان مکتب سامرا به رهبری شیخ فضل‌الله به زبان امروز جامعه‌شناسی سیاسی، معتقد به اصالت وظیفه و پیروان مکتب نجف متشکل از آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و میرزائی در نجف و آیت‌الله بهبهانی و آیت‌الله طباطبائی در تهران به‌نوعی ساختارگرا بودند. شیخ فضل‌الله با نوع روایت آنها از مشروطه مخالف است و می‌گوید مشروطه به هر شکلی که باشد، از جمله جمهوری یا شورائی یا... در شرع نیامده و جزو قواعد عرفی است و انتخاب نوع آن به عهده مردم است، یعنی در هر دوره‌ای این مردم هستند که باید نوع آن را تعیین کنند، اما وقتی به اصالت وظیفه معتقد باشید، شکل و ساختار نظام حکومتی هر چه که باشد، موظف به اجرای احکام الهی است و تبیین و تفسیر احکام هم فقط از عهده فقها بر می‌آید و حکومت نمی‌تواند به نام شریعت،درامور کلان ومسائلی که قبلا شرع تکلیف آن را مشخص کرده، قانون وضع کند، زیرا قوانین در شیعه وجود دارند و ثابت هستند و کار حکومت اجرای این قوانین است نه نوشتن قانون.

پیروان مکتب نجف معتقد بودند در زمان غیبت امام زمان(عج) تأسیس حکومت مبتنی بر شریعت را چیزی در حد محال است!اما شیخ فضل‌الله معتقد بود می‌توان بسیاری از قوانین اسلامی را اجرا کرد، کما این که در انقلاب اسلامی به رهبری امام ـ که به نظر من نظریه‌های هر دو مکتب سامرا و نجف را جمع کرد ـ این امر محقق شد. امام معتقد بود اگر ساختار حکومتی اسلامی نباشد، در آن نمی‌توان احکام اسلامی را اجرا کرد و نظام باید، هم از نظر شکلی و هم به لحاظ محتوائی قادر به اجرای احکام شرع باشد. بر همین اساس است که اصل ولایت فقیه و حکومت اسلامی توسط امام مطرح می‌شود و در نتیجه، نظام مشروطه‌ای پدید می‌آید که در رأس آن ولی‌فقیه قرار دارد. امام هم مثل شیخ فضل‌الله معتقد بود که فقها هم در امور شرعیه عامه و هم در امور عرفیه عامه ولایت دارند، در حالی که پیروان مکتب نجف معتقد بودند ولایت فقها فقط در امور شرعیه عامه است و امور عرفیه عامه را به اذن مجتهد و نه به تصدی او واگذار می‌کردند.

در مورد نقاط افتراق اندیشه شیخ نسبت به مشروطه‌خواهان اشاره کردم تا مرحله تغییر نظم قبلی بین آنان اختلافی وجود ندارد، اما به‌محض این که موضوع تأسیس نظام جدید و نوشتن قانون اساسی جدید مطرح می‌شود، اختلافات شروع می‌شوند. غرب‌گراها نظام مشروطه سلطنتی را مطرح می‌کنند و دو جریان مذهبی می‌پرسند محتوای آن چه خواهد بود. شیخ فضل‌الله معتقد است که فقها باید بر محتوای قوانین نظارت مستقیم کنند، در حالی که سایر علما چنین اعتقادی ندارند و معتقدند همین که فقها اجازه بدهند و برای آنها یقین حاصل شود که نظام شرعی است، کفایت می‌کند.

رسانه‌های آن دوره در واژگونه‌نمائی شخصیت و سخنان شیخ هم تأثیری دارند؟

رسانه‌ آن دوره منحصر به روزنامه است که عموماً غرب‌گراها منتشر می‌کنند. البته مذهبی‌ها هم روزنامه دارند، اما آنها هم متمایل به غرب‌گراها هستند. غرب‌گراها هم که تمایل داشتند ساختار جدید حکومتی در ایران شبیه اروپا باشد و قبله آمال آنها انقلاب فرانسه بود. در واقع آنان می‌خواستند به نظام سلطنتی در ایران وجهه قانونی ببخشند و شاه مستبد را تبدیل به شاه قانونمند کنند و لذا در قانون اساسی مشروطه، سلطنت مادام‌العمر است...

بعد هم که علما به خطای خود پی بردند...

همین طور است. می‌گویند آیت‌الله طباطبائی پس از شهادت شیخ فضل‌الله گفت او چیزهائی را می‌دید که ما نمی‌دیدیم و مرحوم نائینی هم دستور داد رساله او را که در سال 1327، در دفاع از مشروطه و نقد آرای شیخ فضل‌الله نوشته بود جمع کنند. میرزا عبدالله مازندرانی هم اعتراف می‌کنند که شیخ حقیقت امر را دید و ما چون تحت تأثیر مشروطه‌خواهان بودیم ندیدیم و تازه بعدها بود که فهمیدیم اصل قضیه چیست. میرزا عبدالله مازندرانی که حکم فساد سیاسی تقی‌زاده را صادر و او را مجبور به ترک ایران می‌کند، افکار شیخ فضل‌الله را تأکید می‌کند.

ماجرای مسموم شدن مرحوم آخوند خراسانی هم در همین راستاست؟

بله، مشهور است آخوند خراسانی چون متوجه انحراف مشروطه شد، تصمیم گرفت از نجف به تهران بیاید که به قولی مسموم و کشته شد، زیرا عالم بسیار بانفوذی بود که اگر می‌آمد و اوضاع را می‌دید، این احتمال وجود داشت که مشروطه را منحل کند.

به هر حال شیخ فضل‌الله نماد یک دوره تاریخی است که اندیشه‌های او پتانسیل بازتولید فرهنگی را دارند، البته باید زمانه، شرایط و مقتضیات آن را در نظر گرفت، والا در این بازتولید هم انحطاط فرهنگی پیش می‌آید. اندیشه امام جمع‌بندی نظریات دو مکتب سامرا و نجف و تحت تأثیر اندیشه شیخ فضل‌الله است و لذا برای فهم اندیشه و نظریه امام باید حوزه سیاست از تحریم تنباکو و انقلاب مشروطه را به‌درستی درک کرد. ‌

"پرونده‌ای برای شیخ شهید/11"


نوشته شده توسط جعفر پیوسته کاشانی | نظرات دیگران [ نظر] 
آیت الله العظمی بروجردی به روایت تصاویر تاریخی
دوشنبه 94 اردیبهشت 14 , ساعت 9:57 عصر  
بی شک مرحوم حضرت آیت­ الله العظمی حاج آقا حسین احمدی طباطبائی بروجردی(ره) را می‌توان از بزرگ‌ترین و بی‌بدیل‌ترین مراجع تقلید در ایران اسلامی دانست. آنچه پیش روی شماست تصاویری از بخش‌های زندگی این بزرگ مرد است.
آیت الله العظمی بروجردی در حال جلوس در یکی از اعیاد در منزل شخصی
آیت الله العظمی بروجردی در حال جلوس در یکی از اعیاد در منزل شخصی
آیت الله العظمی بروجردی در حال جلوس در یکی از اعیاد در منزل شخصی
آیت الله العظمی بروجردی در حال جلوس در یکی از اعیاد در منزل شخصی
آیت الله العظمی بروجردی در حال جلوس در یکی از اعیاد در منزل شخصی
آیت الله العظمی بروجردی در حال جلوس در یکی از اعیاد در منزل شخصی
آیت الله العظمی بروجردی در حال جلوس در یکی از اعیاد در منزل شخصی
آیت الله العظمی بروجردی در حال جلوس در یکی از اعیاد در منزل شخصی
آیت الله العظمی بروجردی در کتابخانه منزل شخصی در قم
آیت الله العظمی بروجردی در کتابخانه منزل شخصی در قم
آیت الله العظمی بروجردی در حال ورود به صحن حضرت معصومه(س) در قم
آیت الله العظمی بروجردی در حال ورود به صحن حضرت معصومه(س) در قم
مجلس درس اصول آیت الله العظمی بروجردی در صحن عتیق حرم حضرت معصومه(س)
مجلس درس اصول آیت الله العظمی بروجردی در صحن عتیق حرم حضرت معصومه(س)
آیت الله العظمی بروجردی در حال بازگشت از درس روزانه در حرم حضرت معصومه(س)
آیت الله العظمی بروجردی در حال بازگشت از درس روزانه در حرم حضرت معصومه(س)
آیت الله العظمی بروجردی در حال اقامه نماز بر پیکر یکی از علمای حوزه قم در حرم حضرت معصومه(س)
آیت الله العظمی بروجردی در حال اقامه نماز بر پیکر یکی از علمای حوزه قم در حرم حضرت معصومه(س)
آیت الله العظمی بروجردی در یکی از محافل وعظ در مسجد اعظم قم
آیت الله العظمی بروجردی در یکی از محافل وعظ در مسجد اعظم قم
آیت الله العظمی بروجردی در بازدید از طرح توسعه صحن حضرت معصومه (س)
آیت الله العظمی بروجردی در بازدید از طرح توسعه صحن حضرت معصومه (س)
آیت الله العظمی بروجردی در بازدید از طرح توسعه صحن حضرت معصومه (س)
آیت الله العظمی بروجردی در بازدید از طرح توسعه صحن حضرت معصومه (س)
آیت الله العظمی بروجردی در بازدید از طرح توسعه صحن حضرت معصومه (س)
آیت الله العظمی بروجردی در بازدید از طرح توسعه صحن حضرت معصومه (س)
آیت الله العظمی بروجردی در بازدید از طرح توسعه صحن حضرت معصومه (س)
آیت الله العظمی بروجردی در بازدید از طرح توسعه صحن حضرت معصومه (س)
آیت الله العظمی بروجردی در بازدید از طرح توسعه صحن حضرت معصومه (س)
آیت الله العظمی بروجردی در بازدید از طرح توسعه صحن حضرت معصومه (س)

نوشته شده توسط جعفر پیوسته کاشانی | نظرات دیگران [ نظر] 
استدلال آیت الله بروجردی برای عدم مقابله با شاه
دوشنبه 94 اردیبهشت 14 , ساعت 9:50 عصر  
گفتگوی منتشرنشده از آیت الله صادقی تهرانی؛

توصیه رضاخان درباره آیت‌الله بروجردی/ماجرای تشکیل شورای استفتائات توسط آیت‌الله بروجردی/ استدلال آیت‌الله بروجردی برای عدم مقابله با شاه

پس از رحلت آیت‌الله بروجردی همه در این فکر بودند که از چه کسی تقلید کنند. پاسخ آیت‌الله کاشانی را هرگز از یاد نمی‌برم. وقتی خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم باید از شما تقلید کنیم، فرمودند: «من که سیاست‌مال شده‌ام و مردم تصور می‌کنند هر آخوندی که وارد سیاست شد، دیگر عالم و مجتهد نیست. بروید و از آقای خمینی تقلید کنید.

عالم فقید و قرآن پژوه، مرحوم آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی از جمله شاگردان مرحوم آیت الله العظمی حاج آقاحسین طباطبایی بروجردی(قده) به شمار می‌رود. خصوصیت آن مرحوم آن است که شاهد نزدیک فصولی از زندگانی آن مرجع بزرگ بوده،که کمتر ازسوی دیگران روایت گشته است. آنچه پیش روی دارید، گفت وشنودی درباب منش علمی و اجتماعی آیت الله بروجردی است که در واپسین سالیان حیات، با ایشان صورت گرفته است.

توصیه رضاخان درباره آیت الله بروجردی/ماجرای تشکیل شورای استفتائات توسط آیت‌الله بروجردی/ استدلال آیت الله بروجردی برای عدم مقاله با شاه

 

 

 

 

 

*ظاهرا جنابعالی از نزدیک در جریان رویداد ورود آیت‌الله العظمی بروجردی به قم بوده اید. ارزیابی شما از این واقعه و اهمیت آن در آن دوره زمانی چیست؟

در دوره آیت‌الله آسید ابوالحسن اصفهانی، ایشان مرجعیت مطلق و تامه را داشت. پس از ایشان مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا حسین قمی مرجع شد، اما مرجعیت ایشان دیری نپائید و فم منتظر بود تا فرد شاخصی مرجعیت را به عهده بگیرد و استقلال حوزه علمیه قم در برابر حوزه نجف حفظ شود و یا درصورت امکان، مرجعیت پس از مرحوم آسید ابوالحسن، از نجف به قم منتقل شود و قم از حالت تبعیت درآید.

در آن سال‌ها، بارها از مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی درخواست شد به قم بیایند، ولی ایشان خودداری می‌کردند تا سرانجام در سال 1323 برای یک عمل جراحی به بیمارستان فیروزآباد تهران آمدند و علمای قم گروه‌گروه به عیادت ایشان رفتند و با اصرار از ایشان خواستند به قم بیایند و دیگر نگذاشتند ایشان به بروجرد برگردند. ماشین‌ها و افراد زیادی از بروجرد برای بردن ایشان آمده بودند که البته موفق نشدند. سرانجام طی استقبالی باشکوه و مجلل توسط حوزه علمیه و مردم قم، ایشان به قم آمدند. خود من جزو مستقبلین بودم. منزل متوسطی بعد از مسجد فاطمی در گذر خان برای اقامت ایشان تدارک دیده شد و ایشان بعد از مدتی تدریس را شروع کردند.

*جنابعالی چه مدت در دروس ایشان شرکت کردید؟ ویژگی درس های ایشان چه بود؟ روش علمی ایشان را چگونه دیدید؟

بنده با ورود آیت‌الله بروجردی، بزرگ‌ترین استادم در فقه، به درس خارج ایشان رفتم. ایشان درس را از باب اجاره شروع کردند. یکی از امتیازات برجسته ایشان در بین فقها، توجه به آیات فقهی بود و فروعات بسیاری را از آیات استنتاج می‌کردند. اشخاصی چون آیات: امام خمینی، گلپایگانی، اخوان مرعشی، مکارم شیرازی، میرزا حسین نوری، میرزا جعفر سبحانی، محمدبهشتی،حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری و... در درس فقه و بحث‌های آیت‌الله بروجردی شرکت می‌کردند. برخی از آقایان چون آیت‌الله صدر و آیت‌الله خوانساری با تمام احترامی که برای آیت‌الله بروجردی قائل بودند در درس ایشان شرکت نمی‌کردند، اما تقابلی هم با ایشان نداشتند. عده‌ای از حضار دربحث، چون آقایانِ اخوان مرعشی، چند بار نسبت به تکرار مطالب اعتراض کردند که آیت‌الله بروجردی فرمودند: من مطالب را می‌سازم، بعد خراب می‌کنم و دوباره می‌سازم تا در این تخریب‌ها و ساختن‌ها، طلبه مستعد اتخاذ رای کند. بحث من، بحث اجتهاد است، ته تعلیم مقدمات که تکرار در آن جایز نباشد.

یک بار هم خطاب به برخی مستشکلین فرمودند: شما آقایان چرا این‌قدر عجول هستید و گوش نمی‌دهید؟پیامبر «ص» قبل از آنکه صحبت کنند، اول به حرف‌های دیگران گوش می‌دادند، من مطمئنم اگر حرف‌های یکدیگر را با دقت گوش کنیم، بسیاری از اختلافات حل می‌شوند، بگذارید حرفِ من کامل به شما برسد، بعد اشکال کنید! در درس آقای بروجردی بود که آموختم انسان به جای حرف‌زدن، باید بیشتر گوش کند، زیرا دقیق گوش‌کردن، خود بخشی از دفاع است.

*از تشکیل شورای استفتائات توسط آیت‌الله بروجردی، چه خاطراتی دارید؟ چون ظاهرا در این جلسات هم شرکت داشتید؟

آیت‌الله بروجردی برای آنکه پاسخ به استفتائات بر اساس یک اجماع نسبی باشد، شورایی از فقهای برجسته را تشکیل دادند. در درس حاشیه بر «وسیله‌النجاه» مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی که در ایوان بیرونی بیت ایشان تشکیل می‌شد، مرحومان امام خمینی، آقای گلپایگانی، سید محمد داماد یزدی و فاضل لنکرانی حضور داشتند. من هم به دلیل علاقه، با وجود آنکه سن زیادی نداشتم در این جلسات شرکت می‌کردم. آیت‌الله بروجردی ابتدا سوالی را مطرح می‌کردند و همه نظر خود را بیان می‌داشتند.

*ظاهر آیت الله بروجردی دیدگاه خاصی در باره علم اصول داشتند. ایشان براساس چه تحقیقات وتجاربی، به چنین دادگاهی رسیده بودند؟

آیت‌الله بروجردی با تورم علم اصول موافق نبودند. یک‌بار به ایشان گفتند: شما چرا از روی مسائل اصولی سریع می‌گذرید؟ ایشان گفتند: اتفاقاً من کند هستم! اگر بخواهم سریع بگذرم یک ماه هم طول نمی‌کشد. ایشان معتقد بودند که اصول مثل یک خیک است که فقط آن را بیهوده باد می‌کنند و ‌چیز زیادی در آن نیست. خود اصول علم نیست و از فلسفه و منطق و ادبیات گرفته و در آن ریخته‌اند. به اصطلاح یک آش درهم‌جوش است.ایشان در اواخر عمر کلاً اصول را رها کردند، درحالی‌که روی فقه اهتمام فراوان و به آن اعتماد فوق‌العاده داشتند. ایشان در پایان هر جلسه، آرای همه را جمع و اصلاح می‌کردند. ایشان بسیار به طلبه‌پروری اهتمام داشت.

*سیاق و سلیقه خاص ایشان در فقه و اصول و در نگاه کلان تر در تصدی مرجعیت، تا چه میزان در بازسازی علمی حوزه قم نقش داشت؟ در دوره 15 ساله مرجعیت ایشان، تا چه حد این بازسازی صورت گرفت؟

بازسازی حوزه تضعیف‌شده قم و تربیت علما و مجتهدین و پیشبرد معارف اسلامی در ایران و جهان بسیار مدیون مجاهدت‌های عالمانه و مدبرانه آیت‌الله بروجردی است. ایشان بارها تاکید می‌فرمودند که: عظمت بزرگان نباید بر فهم و ادراک طلبه حجاب بیفکند و او را از پرسش و پژوهش بازدارد، بلکه جوینده حقایق باید همواره در پی ارتقای مدارج علمی خود باشد. من خودم، با اینکه طلبه جوانی بودم، زیاد سوال می‌کردم و ایشان با نهایت صبر و حوصله گوش می‌دادند و پاسخ می‌گفتند. از جمله کسانی که بر حضور در درس آیت‌الله بروجردی استمرار و اصرار داشتند، مرحوم امام بودند. این قضیه دلیل هم داشت. اولاً ایشان و علمای قم، سوابق مبارزاتی آیت‌الله بروجردی با رضاخان را می‌دانستند و توصیه رضاخان یادشان بود که در مورد ایشان حواستان جمع باشد، چون قدرت دارد لرستان را علیه شما حرکت بدهد، لذا آیت‌الله بروجردی در ذهن همه، به‌خصوص امام از جایگاه مبارزاتی بالائی برخوردار بود. از این گذشته نفوذ کلام و قدرت مادی و معنوی آیت‌الله بروجردی برای حوزه‌های علمیه در داخل و خارج ایران اعتبار بالائی را به ارمغان آورده بود و ایشان به عنوان یک زعیم مقتدر و بانفوذ در همه‌جا شناخته شده بود و گروه‌ها و مردمان مختلف احترام ایشان را نگه می‌داشتند و از ایشان پیروی می‌کردند.

به هرحال، پس از مدتی کلاس درس آقای بروجردی به مسجد بالاسر انتقال پیدا کرد و جمعیت به قدری زیاد می‌شد که گاهی تا حرم می‌رسید. موقعی که هوا خوب بود ایشان در مدرس مدرسه فیضیه درس می‌دادند که درآنجا هم جا کم می‌آمد. امام، آیت‌الله گاپایگانی و آیت‌الله سید محمد داماد همیشه سوالات زیادی داشتند که ایشان با حوصله پاسخ می‌دادند و روز‌به‌روز بر عظمت درسشان افزوده می‌شد.

من مدتی به درس آقایان محمد حجت کوه‌کمره‌ای و سید محمد تقی خوانساری می‌رفتم. یکی دو روزی هم درس آقای صدر را رفتم که چون عمق دلخواهم را نداشت، دیگر نرفتم. پس از آن درس آیت‌الله حاج سید احمد خوانساری را که از نظر تقوا و فقاهت، طراز اول بودند ادامه دادم.

*تلاش های آیت الله بروجردی برای تبلیغ معارف اسلامی و شیعی در خارج از کشور، فصلی دیگر از تلاش های فرهنگی ایشان در دوران مرجعیت است. از این جنبه از اقدامات ایشان چه خاطراتی دارید؟

به نظر من، یکی از اقدامات مهم آیت‌الله بروجردی در این باره، ساخت مسجدی در هامبورگ آلمان بود. ایرانیان آنجا که عموماً تاجر بودند، از ایشان خواستند در آنجا مسجدی را احداث و مبلغینی را اعزام کنند و قول همه نوع مساعدتی را هم دادند. ایشان به میرزا‌علی‌نقی کاشانی که ساکن هامبورگ بودند فرمودند در نقطه مناسبی زمینی را خریداری و سپس اقدام به اخذ مجوز و ساخت مسجد کنند. با پولی که تجار ساکن آنجا دادند و با پولی که از ایران فرستاده شد، بالاخره این مسجد ساخته شد.

توصیه رضاخان درباره آیت الله بروجردی/ماجرای تشکیل شورای استفتائات توسط آیت‌الله بروجردی/ استدلال آیت الله بروجردی برای عدم مقاله با شاه

*شیوه مبارزه آیت‌الله بروجردی با محمدرضا پهلوی را چگونه ارزیابی می کنید؟ ایشان در برابر رژیم از چه راهبردهایی استفاده می کردند؟

آیت‌الله بروجردی قبل از هر چیزی به تقویت و عظمت حوزه می‌اندیشند، بنابراین از مواجهه مستقیم و شدید با محمدرضا پهلوی اجتناب می‌کردند. به ایشان عرض می‌شد که: همه از شما حرف‌شنوی دارند،چرا دستور نمی‌دهید مریدانتان شاه را از بین ببرند؟ ایشان می‌فرمودند: اولاً شاه آن‌قدرها قدرتی نشان نمی‌دهد که واجب باشد او را ازبین ببرید! بعد هم این ملت بی‌جان و له‌شده با یک کلمه من بلند نمی‌شوند! یک‌بار که شاه برای ملاقات ایشان به قم آمد، آیت‌الله بروجردی با اشاره به خطر توده ای ها به او فرموده بودند: مراقب باش که اگر مراقب نباشی ،تاج تو و امامه من با هم می‌روند! البته شاه هم از ایشان حساب می‌برد و گوش می‌داد. ایشان به شاه پیغام داده بود که: اگر بخواهد برنامه‌های خلاف دین امریکائی‌ها را پیاده کند، ایشان از این مملکت می‌رود!شاه هم گفته بود :تا زمانی که این مرد زنده است، هیچ‌کاری نمی‌شود کرد. باید منتظر بمانیم از دنیا برود.

* از رویداد رحلت آیت الله بروجردی وبازتاب ها و پیامدهای گسترده آن چه خاطراتی دارید؟ این واقعه درجامعه چه اثرات فرهنگی وحتی سیاسی ای داشت؟

این واقعه در روز 10 فروردین 1340 روی داد. اوضاع شهر قم به‌هم‌ریخت و همه بازارها تعطیل شدند و جز فوت ایشان در ظرف نیم ساعت به تمام دنیا رسید. به زودی تمام کوچه‌ها و خیابان‌های اطراف منزل ایشان پر از انبوه جمعیت شد. در تهران نیز همه ادارات از صبح پنج‌شنبه تعطیل شدند و سیل جمعیت از تهران به طرف قم به حرکت درآمد و فاصله بین تهران و قم پر از اتوبوس و ماشین‌های شخصی شد. نخست‌وزیر وقت، مهندس جعفر شریف امامی و عده‌ای از رجال و وزرا خود را به سرعت به قم رساندند تا در مراسم تشییع آیت‌الله بروجردی شرکت کنند.جنازه را در منزل غسل دادند و سیل جمعیت، تابوت را سردست گرفت تا به صحن مطهر حضرت معصومه «س» برساند. جمعیت تشییع‌کنندگان را تا 200 هزار نفر تخمین زده بودند که باتوجه به جمعیت آن زمان کشور، رقم حیرت‌انگیزی است. از همه دنیا سیل تلگراف تسلیت به سمت قم سرازیر شد و تا چهلم، مجالس ختم گوناگونی در ایران و جهان برپاگردید.

*مرجعیت پس از آیت‌الله بروجردی چه سیری را طی کرد. چهره‌های شاخص در میان علمای وقت، به مرجعیت چه کسی نظر داشتند؟

پس از رحلت آیت‌الله بروجردی همه در این فکر بودند که از چه کسی تقلید کنند. پاسخ آیت‌الله کاشانی را هرگز از یاد نمی‌برم. وقتی خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم باید از شما تقلید کنیم، فرمودند: «من که سیاست‌مال شده‌ام و مردم تصور می‌کنند هر آخوندی که وارد سیاست شد، دیگر عالم و مجتهد نیست. بروید و از آقای خمینی تقلید کنید که می‌تواند در برابر استعمار و استبداد بایستد و هنوز سیاست‌مال نشده است.»آیت‌الله کاشانی بیش از هر کسی به امام امید داشتند و همواره می‌فرمودند مراقب اطرافیان ایشان باشید که خراب‌ها نزدیک ایشان نیایند. بماند که امام تنها وارد میدان شدند و یاران ایشان بعدها تربیت شدند و به کمک آمدند.


نوشته شده توسط جعفر پیوسته کاشانی | نظرات دیگران [ نظر] 
جگرکی سال 1332
شنبه 94 اردیبهشت 12 , ساعت 4:48 عصر  
عکس/ جگرکی در سال 1332

نوشته شده توسط جعفر پیوسته کاشانی | نظرات دیگران [ نظر] 
<      1   2   3   4   5      >
درباره وبلاگ

اجتماعی .سیاسی.تاریخ

جعفر پیوسته کاشانی
دانستن حق شماست
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 46 بازدید
بازدید دیروز: 86 بازدید
بازدید کل: 106803 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
نوشته های پیشین

فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
لوگوی وبلاگ من

اجتماعی .سیاسی.تاریخ
لینک دوستان من

نگارستان خیال
سرزمین رویا
اجازه نمی دهیم
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اشرف ، سکانس آخر
پرستار و حارث (نقدی بر تراژدی خمینی شهر)
سید ضیا الدین چگونه گریخت
دو نکته نا گفته در مورد دکتر حسین فاطمی
ماجرای درخواست ترور امام خمینی ره از موساد
علائم و نشانه های تکان دهنده ظهور
آزادی آزادی دربست!؟
جشن وپایکوبی مردمی و خر درویش...
5+ 1 و سگهای آبادی !؟
رضاخان ، وزیر جنگ
اولین کارخانه متورسیکلت جهان
مراسم افتتاح روزنامه اطلاعات در سال 1305 + تصاویر
ظل السلطان حاکم اصفهان
تراژدی کفش ملی ( همیشه پای چین در میان است)
صغری خانم کجا و آیفون 6 کجا...جل الخالق
[همه عناوین(93)][عناوین آرشیوشده]