بنام خالق زبیایی
هزار رحمت به معرفت شغال
در محاورات روزمره گه گاه از الفاظی استفاده میکنیم که خود نمایه توهین و مصداق صفات زشتی هست که فردی را مورد خطابه قرار می دهیم.
صفاتی که در حیوانات می باشد را به آدم ها تشابه داده و آنها را مصداق این خصلت ها می پنداریم.
برای افراد بی رحم خصلت گرگ که نماد خونخواری می باشد .
افراد مال اندوز موش که نماد مال اندوزی است.
گربه نماد بی صفتی و بی چشم و رویی هست.
کفتار مصداق حریص بودن و خباثت
لاشخور نماد مرده خواری می باشد.
در تمام حیوانات شغال نماد پستی و ترسو بودن و رذالت است و همگان نام این حیوان را بدین صفت بارز می شناسند.
حال یک صفت زیبایی دارد این شغال که ما آدم ها با آنهمه هیمنه و دبدبه خاطرمان از این صفت خوب غافل یا فارغ میباشیم.
آنهم اینکه شغال با آنهمه فرومایگی ش هیچ گاه تنها چیزی نمیخوردو به هنگام یافتن طعمه و شکاری ابتدا طعمه را پنهان نموده بر بالای بلندایی رفته و زوزه ایی سر داده تا همه همنوعانش جمع گردند و با هم غذایی میل نمایند ...
ای دل غافلکه ما آدم ها اینجا را پیش جناب شغال کم آوردیم.
به چشم دید ام برادر بر برادر رشک می ورزد
به خالق در فلک ،کفر و شرک می ورزد
برای ذره ذره مال دنیا، چطور حرص می ورزد
بیاموز ای برادر از شغال این خصلت نیک
نخورد هرگز تک و تنها طعامی
چو افتد لقمه ای هر دم به چنگش
کشد زوزه که ای هم نوعان بدانید
بیاید جملگی چابک به پیشم
محیا شد غذایی و شکاری
نباشد تک خوری رسم شغالی
فقط آدم خورد تنها طعامی
ان شاالله در پیشگاه خداوند متعال در روز قیامت شرمنده هیچ شغالی نشویم.
یا حق
بنام خداوند جان و خرد
از کت و شلوار اکبر نون بازاری تا ساپورت خانم سفیر ! ؟
یادش بخیر قدیمی ها می گفتند حرمت امامزاده را خادم آن نگه میدارد !حالا این شده حکایت کار ما و غربی ها
ای کاش لااقل یکی از آقایان و دولتمردان ما به نشانه اعتراض مجلس و محفل شادمانی را ترک می نمودند .تا شاید موجبات تسلی خاطر ملتی را فراهم نمایند...
پس از حجاب نامتعارف «ماریچه اسخاکه» در ایران، این بار سخنان این نماینده هلندی پارلمان اروپا در صفحه توئیترش خبرساز شده است.
«ماریچه اسخاکه»، سیاستمدار هلندی است که چندی پیش به ایران سفر کرد و به خاطر حجاب نامتعارفش در دیدار با رئیس مجلس شورای اسلامی سوژه رسانههای داخلی و خارجی شد. البته این کار وی از نظر «حسین شیخالاسلام» مشاور امور بین الملل رئیس مجلس، تعمدی و از سر شیطنت نبوده است: «اقدام وی را نمیتوان عمدی دانست؛ چرا که اگر اینگونه بود میتوانست به هنگام عکس گرفتن نزدیک رئیس مجلس کشورمان بایستد، اما او از دور با رئیس مجلس سلام کرد.»
این نخستین بار است که اسخاکه با چنین پوششی در دیدارهای رسمی ظاهر میشود. وی اکثرا در صحن علنی پارلمان اروپا، از پوششی شبیه به کت و دامن استفاده میکند؛ در حالی که در ایران با ساپورت ظاهر شده است!
توهین توئیتری
اسخاکه پس از بازگشت به کشورش در صفحه شخصیاش در توئیتر ظن عمدی بودن نحوه لباس پوشیدندش را تقویت کرده است. وی دیروز در توئیترش نوشته: «نحوه پوشش ما تنها تفاوتمان نیست... چرا به مردم اجازه ندهیم خودشان تصمیم بگیرند؟» کامنتهای این مطلب مبهم اسخاکه نشان میدهد که ایرانیها روی خوشی به کنایه وی نشان ندادهاند. یکی از کاربران نوشته است: «منظورت از انتخاب چیه؟ تو در ایران نبودی که ارزشهای وسترن خودت را بیاوری. تو فقط یک ماموریت سیاسی داری! این کاربر در کامنت دیگری در اعتراض به عمل اسخاکه مینویسد: «ایرانیان به قواعد دیپلماتیک دیگران احترام میگذارند. تو هم باید همین کار را بکنی. این یک قانون در کشور ماست.»
توهین و تحقیر مقامات سیاسی کشور ما مقوله چندان تازه ای نیست .متاسفانه هرزگاهی شاهد اینچنین موارد زشت و نا پسندی هستیم .در عرف دیپلماتیک توهین و تحقیر نه بمعنای عامه تلقی میشود بلکه عدم رعایت یک سری آداب و الفاظ، خود بی ادبی دیپلماتیک تلقی میشود .واکاوی این نا ملایمات دیپلماتیک خود مصداق بارزی از فضای مشوش سیاست دارد.به زبانی ساده میتوان چند برداشت آزاد از این نا هنجاری ها داشت
اولا : دیپلمات های محترم اصالتا افرادی بی نزاکت بوده و صرف ماموریت محوله کشور خودشان به این پست و سمت رسیده و شاید اگر آن اداره مطبوع مشاغلی نظیر دامداری و گاوداری برای آنها لحاظ می نمود آن سیاستمدار محترم بدان مقام جلیله منصوب می گشت.
دوم : به گواه تاریخ همیشه دول متخاصم و غربی به کشورهای جهان سوم بخصوص ایران به چشم طعمه نگاه کرده و در مراودات و مکالمات سیاسی خویش هیچ احترام و ارزشی قائل نبوده اند و خود را مالک الرغاب و حاکم بلا منازع ملت و میهن ما میخوانند .
نمونه بارز این نا ملایمات سیاسی درتاریخ هزار توی این مملکت
حوادث شهریور 1320 ،ورود متفقین و معاهده تهران .کنسرسیوم نفت شمال (اشغال آذربایجان و درخواست واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال توسط روس ها )می باشند.که سیاستمداران غربی در مذاکرات خود هیچ عرف دیپلماتیکی را رعایت نمیکردندو مبادی هیچ آدابی نبودند .
شهریور 1320 طرفین غربی بدون حضور ایران در تهران اقدام به تصمیم گیری برای کشور ما نمودندو حتی حاضر به پذیرش و ملاقات با شخص اول مملکت محمد رضا شاه نشدند.
این موضوع هم در نوع خود یک بی ادبی و توهین سیاسی تلقی میشود.
متاسفانه این بی احترامی ها ربطی به حکومت و دولت های بعد از انقلاب ندارد بلکه در قبل از انقلاب و دوران شاهنشاهی هم شاهد چنین گستاخی هایی بوده ایم ، قانون کاپیتولاسیون در ایران مصداق بارز توهین و توحش خوانی ایرانیان بود که حضرت امام خمینی قدس سره با آن به مخالفت و مقابله آشکارا پرداختند.اما صد حیف که دیگر دیپلماتهای ما نه آن شور و حال انقلابی از دیوار بالا رفتن سفارت را دارند نه زبان اعتراض و محکوم نمودن این اقدامات ضد ارزشی را و با هزار قیاس از بیان حقیقت طفره می روند...
آنهایی که اهل کاشان هستند خصوصا اهالی محترم پشت مشهد کاشان کاراکتر اکبر نون بازاری را به خوبی میشناسند شخصیتی که معادل بابا پنجعلی خودمان است.اکبر آقا با آنهمه سفاهت و شیرین عقلی خویش که زبان زد عام و خاص بود و جزء چهره های ماندگار پشت مشهد کاشان میباشد همیشه موقع حضور در مراسم عروسی و عزاداریها مبادی آداب خاص خودش بود که کت و شلوار را حتما به تن نماید.
اخبار جراید و روزنامه ها را که میخواندم خندیدم و گفتم حاشا به مرام اکبر آقای خودمان لااقل با آنهمه مشغولیات خویش رعایت حال صاحبان مجلس را می نماید و با کت و شلوار مشرف حضور می گردد .
حالا من ماندم و هزاران سوال که در ذهن مشوش خویش به دنبال جواب میگردم ؟
که واقعا اکبر نون بازاری شیرین عقل بود یا آن خانم دیپلمات هلندی که با ساک و کیف در دیدار رسمی حاضر شده بود ؟؟؟نمیدانم شاید قرار بود بعد از دیدار رسمی خود به شوق خرید خیار لتحر و باقالای کاشان سری به بازار بزند و اجالتا برای اقوام و خویشان در هلند به رسم ادب از خیار لتحر کاشان و باقالا معروف آن سوغات ببرد و دور هم خیار سرکه ای جانانه میل نمایند ...
نوش جانشان باد.
بنام یگانه خالق هستی
از بد عهدی بیمه تامین اجتماعی تا مروت نایب حسین کاشی
بامداد پنجشنبه 15 خرداد 1394
مقابل بیمارستان میلاد کاشان
خانواده آقای مهدی درخشان نژاد آرانی که در سانحه تصادف مینی بوس حامل کارگران شرکت فولاد کویر آران و بیدگل دچار مصدومیت شدید شده بود در انتظار رسیدن یکدستگاه آمبولانس مجهز آی سی یو دار جهت انتقال مصدوم به تهران بودند.
بماند که متاسفانه چنین آمبولانس پیشرفته ای در شهر کاشان و آران و بیدگل نمی باشد و باید از قم و تهران عزیمت نماید و ما هم دلمان خوش است که فلان جا فلان کس امد و شبی چندین میلیون پول را برد و خورد.
آنقدر سیر بخند که رتبه اولی داریم تا بدانی در این شهر مداح و منبری داریم
مسئولین محترم بیمارستان میلاد به جهت ترخیص بیمار یک برگه فاکتور مجلل به مبلغ دویست و پنجاه میلیون ریال ارائه داده و اعلام نمودند که در صورت عدم پرداخت مبلغ فوق بیمار ترخیص نخواهد گردید.
بگذریم از اینکه در آن وقت بامداد شخص ریاست محترم بانک ملی کاشان و حتی ریاست معظم بانک مرکزی هم این مبلغ پول نقد را در منزل یا در حساب بانکی خویش در دسترس نخواهند داشت ،ثانیا بیماری که با هماهنگی شرکت فولاد کویر یه آن مرکز تخصصی درمانی انتقال داده شده است علی القاعده باید مسئولین محترم بیمارستان با شرکت مکاتبه فرمایند.
از این مباحث و مصائب که بگذریم مسدوم آقای مهدی درخشان نژاد آرانی خوشبختانه یا متاسفانه تحت پوشش 4 نوع بیمه خدماتی درمانی و حمایتی میباشد.
اول: بیمه معظم تامین اجتماعی که نوع اصلی می باشد.
ثانیا :بیمه معظم دانا که بیمه تکمیلی درمانی شرکت فولاد می باشد.
ثالثا:بیمه معظم آسیا که بیمه حوادث شرکت میباشد.
رابعا: بیمه تحت پوشش مینی بوس حادثه دیده که البته در ایران صرفا جهت دریافت خسارت بعد از ماراتون اداری بوده که در حکم پدر خوانده می باشد.
نمیدانم بیمه ها با بیمارستان سر حساب ندارند یا بیمارستان بیمه ها را قبول ندارد؟؟!
آخر این چه قانون و مقرراتی است که فرد حادثه دیده با وجود تحت پوشش قرار گرفتن 4 بیمه باز هم باید پول نقد پرداخت کند؟؟؟
یاد حرف آن مرد افتادم که می گفت تحریم ها کاغذ پاره ای بیش نیستند.
الان هم با خود گفتم دفترچه بیمه ها و کارت ها کاغذ پاره ای بیش نیست.
الغرض طرح نظام سلامت به افسانه سلامت مبدل خواهد گشت.
با خود اندیشیدم و گفتم خدا پدر راهزنان قدیم و نایبیان را بیامرزد باز هم آن راهزنان با آن همه شقاوت و رذالتشان برای خود قوانین و مرام هایی داشتند و مقید بودند
من جمله اگر شخصی از اهالی دهات و قصبات کاشان قصد تشرف به زیارت عتبات و عالیات را داشت به پیش عالم شهر مراجعه می نمود و دستخط مبارک عالم دینی مفر و نجات بخش آن زوار الحسین بود.
حاشا به مرام دزدان و نایبیان کاشان که لااقل احترامی و قداستی برای دستخط علماء و مراجع قائل بودند و حد و حدود می شناختند.
امروز دیگر این داستان ها افسانه ای بیش نیست و همه چیز در پول خلاصه شده است و دیگر هیچ
کاش که ننه آقا بزرگم زنده بود و از او می پرسیدم که نایبیان بیشتر ظلم کردن و کشتند و باج و خراج استاندند یا بیمه ها و بیمارستان های شهرمان
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من بس به جایی نرسد فریاد است.
حق نگهدارتان باد.یا علی مدد
بنام خدا وند جان آفرین
لالا لالایی مسئول لالایی رئیس لالایی مدیر لالایی
هر چند گاهی اخباری مبنی بر سوانح و حوادث متاثر کننده اذهان عمومی را متالم می سازد و در این میان گوشه ای از خاطرات شاد و بیاد ماندنی ما در بایگانی غم انگیز گذشته مهر خاموشی میخورد.و شاهد پر کشیدن عزیزترین دوستان و آشنایانمان هستیم .آتش گرفتن اتوبوس های اسکانیا ،ترمز بریدن کامیونهای بی کیفییت چینی ، سقوط هواپیما و سوختن تمام مسافران تیتر دردناک اخبار و رسانه های خبری ماست .از قضا و قدر که بگذریم آمار و تلفات در جامعه ما در مقایسه با سایر کشورهای جهان جای بسی تامل و تاسف دارد .گویا ما در همه موارد باید جزء گونه های نادر باشیم.
به راستی کدام مسئول باید پاسخگو باشد !؟گویا این خون بس تمامی ندارد.
از کیفییت خودروهایمان که بگذریم و ایمنی جاده هایمان را هم نادیده بگیریم و از صنایع کشتار جمعی خودرو ساز هم صرف نظر کنیم گویا در این دوئل خونین که در فراز و فرود جاده های نا ایمن با ارابه های مرگبار رقم میخورد تنها چیزی که به یغما می رود جان آدمیست.
به گواه این آمار نگران کننده نسل ما ایرانی ها زودتر از پلنگ مازندران رو به انقراض خواهد نهاد.
تصادف مینی بوس حامل کارگران شرکت فولاد کویر شهرستان آران و بیدگل که به کشته و زخمی شدن 10 نفر از کارگران منجر شد بار دیگر نتوانست مسئولین مربوطه را از خواب غفلت بیدار کند .
برای چندمین بار متوالی این جاده توریستی و ترابری باید بستر حوادث جرحی و فوتی باشد!؟
آیا مسئولین محترم شهرستان با خود اندیشیده اند که چه صدمات جبران ناپذیری بر روح و جسم خانواده های داغدار وارد میشود؟
فقط کافیست یکبار در شب از این جاده نا ایمن عبور نمایید ،مسیری کم عرض و فاقد شانه خاکی و خط کشی که جزء الزامات اولیه هر جاده ای می باشد .
جاده ای که یکبار عبور در شب از آن شما را بیاد فیلم های ترسناک و مرگ تدریجی یک رویا می اندازد.
با پیچ و خم های متعدد و خطرناک که به گمانم نیت مهندس مربوط بر این باور بود تا همانند جاده چالوس و گردنه های حیران رانندگان از مناظر اطراف لذت ببرند .
و کارگران زحمتکش فولاد که هر روز فارغ از خستگی مفرط کاری به شوق دیدار خانواده دراین مسیر در فیلم میخواهم زنده بمانم ایفای نقش میکنند.
به گمانم عبور و مرور از این جاده مخاطره آمیز تر از جاده های سامرا و دمشق و حلب باشد.
ای کاش بجای پلمپ تاسیسات هستهای کشورمان برخی جاده های نا ایمن را پلمپ می کردند.
نمیدانم شاید در روزی نه چندان دور و خارج از پیچ و خم های بروکراسی اداری مسئولین محترم دلشان بحال ما بسوزد و با عزمی راسخ اقدام به رفع مشکلات شهر نمایند شاید.
یادش بخیر در فیلم کمال الملک زنده یاد علی حاتمی
استاد عزت الله انتظامی در نقش ناصرالدین شاه با مشاهده اوضاع معیشتی مردم گفت همه چیزمان به همه چیزمان میخورد.(دیالوگ ماندگار)
بی خیالش به گمانم باید نامه ای به خدا بنویسم...
به یاد زنده یاد اصغر بابایی
در پی اعتراض مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی به اشرافیت حاکم بر بارگاه امام خمینی روزگذشته جمعی از مدیران رسانهها با حضور در حرم امام خمینی از پروژه ساخت و ساز حرم بازدید کردند و برای اولین بار عکسهایی از صحنهای جدید حرم در فضای مجازی منتشر شد.
به گزارش تریبون مستضعفین، مهاجری در یادداشتش نوشته بود:
فقط کسانی که امام خمینی را از نزدیک دیدهاند و با زندگی واقعی ایشان آشنائی دارند میتوانند با مشاهده اینهمه تشریفات و زرق و برق ظاهری مربوط به حرم، به این نتیجه برسند که آنچه به بهانه تکریم امام در مجموعه حرم ساخته شده، با فرهنگ مورد نظر خود ایشان منطبق نیست.
مروری بر خاطراتی از امام خمینی که درسایتهای متعلق به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی هم موجود است میتوان اصول حاکم بر تفکر و شیوه زندگی امام مستضعفین و کوخ نشینان را شناخت.
1- «زمانی که حضرت امام به جماران تشریف فرما شدند، آقای جمارانی علاقه داشتند که حسینیه از لحاظ ساختمانی و فرم عمومی اش تغییر یافته و به اصطلاح، محلی تمیز و مدِرن شود. یک روز حضرت امام (س) از طریق حاج سید احمد آقا پیغام دادند که از انجام این کار (تعمیر و تغییر ساختمان حسینیه) امتناع کنید، آقای جمارانی احساس کردند حاج احمد آقا در ادای پیغام حضرت امام (س) چندان مصِر نیست؛ و وقتی آقای جمارانی به کار تعمیر حسینیه ادامه داد، امام عصبانی شدند و پیغام دادند اگر می خواهید اینجا را تعمیر کنید، بگذارید برای وقتی که من از دنیا رفتم.» (پرتوی از خورشید ص 46)
2-حضرت امام در پی کسب اجازه از ایشان برای ساخت مصلی تهران در اراضی عباس آباد اینگونه مینویسند:
با حفظ جهات شرعى در مورد زمین مذکور با پیشنهاد حجتى الاسلام، آقایان: خامنه اى و هاشمى، موافقت مى شود. ان شاء اللَّه در کنار ساختن مصلاى تهران، در ساختن بینش کفر ستیزى مسلمانان موفق باشید. ضمناً سادگى مصلا باید یادآور سادگى محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد. و شدیداً از زرق و برق ساختمان هاى مساجد اسلام امریکایى جلوگیرى شود. خداوند تمامى دست اندرکاران برپا کننده مساجد اللَّه را تأیید فرماید.
تولیت آستان حضرت امام (ره) باید توضیحاتی را درباره ساختوسازها بدهد و بگوید چگونه این سازهها قرار است مردم را به یاد آرمانهای امام بیندازد! و توضیح دهند اگر امام (ره) زنده بود، با چنین برج و بارویی چگونه برخورد میکرد همان امامی که به اعتراف دوست و دشمن دلش برای مستضعفین میتپید وقتی در کشورمان حدود 6 میلیون نفر هستند که میخواهند اما نمیتوانند کار کنند، آدمهایی که کهولت سن یا بیماری توانشان را گرفته و همه نگاهشان به کمکهای دولت است. کمیته امداد و بهزیستی از این افراد حمایت میکنند اما با مستمریهای ماهانهای که در بیشترین حالت به 100هزار تومان در ماه هم نمیرسد نمیتوان از پس «بخور و نمیر» زندگی در روزگار نان سنگک 1200تومانی برآمد.
این افراد از چند مسیر مشخص ممکن است دریافتی داشته باشند. یارانهای که سهم همه مردم است، کمکها متفرقه مردمی و صندوقهای حمایتی بخش غیردولتی که گاهی هست و گاهی نیست و دست آخر هم مستمری ماهانه. در کمیته امداد به هر مددجوی تحتپوشش ماهانه 53هزار تومان داده میشود. اگر 2نفر و خانواده باشند 60هزار تومان، اگر 3نفر باشند 71هزار تومان و اگر 4نفر باشند ماهانه 82هزار تومان میگیرند. تعداد اعضای خانواده 5نفر که باشد ماهی 100هزار تومان دریافت خواهند کرد و برای افراد بیشتر از 5نفر هیچ کمکی پرداخت نمیشود. در بهزیستی نیز رقمها دقیقا به همین اندازه است. به این ترتیب اگر یک خانواده 4نفره شامل یک سرپرست معلول، یک همسر بیمار و 2نوجوان در حال تحصیل داشته باشیم، باید با 82هزار تومان ماهانهای که از کمیته امداد یا بهزیستی میگیرند چرخ زندگیشان را بچرخانند.
مروری کوتاه بر برخی سخنان امام خمینی در باب مستضعفین و محرومین بیانگر نسبت سازندگان حرم با آرمانهای خمینی کبیر است.
«شما این انقلاب را به ثمر رساندید و گروههایى که در سرتاسر این کشور این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم [بودند] و همانهایى که مستضعف هستند و کاخنشینها آنها را استضعاف مىکنند و اینها ثابت کردند که کاخنشینها هستند که ضعیفند و پوسیدهاند و براى این ملت هیچ کارى نکردهاند و نخواهند کرد » (صحیفه امام، ج14، ص: 261)
«تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بىبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتى که ممکن است خط اصولى دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم… ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد.» (صحیفه امام، ج21، ص: 86 و 87)
«بار سنگین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بر دوش قشر مستضعف است و همین گروه هستند که در جبهه و پشت جبهه فداکاری می کنند و نه طبقات بالا: «شما باید توجهتان به این تودههاى مستضعفى که با زحمت خودشان و رنج خودشان الآن در جبههها مشغول فداکارى هستند که خداوند تأییدشان کند و در پشت جبهه هم مشغول فداکارى هستند و مستضعفاند، آن بالاها اینها را ضعیف مىشمارند و مىشمردند… برای اینها کار کنید.» (صحیفه امام، ج 15، ص: 75)
«با توجه به اینکه بار سنگین انقلاب بر دوش قشر مستضعف است… وظیفه داریم فعالیت و توجه را به نواحى محروم، خصوصاً جنوب شهر، که در رژیم گذشته توجهى به آنها نشده، معطوف کنیم.» (صحیفه امام، ج15، ص: 273)
«خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشترى برخوردار شوند. معاذ اللَّه که این با سیره و روش انبیا و امیر المؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست.» (صحیفه امام، ج20، ص: 341)
تصاویر زیر مربوط به حرم امام خمینی (ره) است که سایت جماران متعلق به موسسه تنظیم و نشر آثار امام منتشر کرده است.