حال سوال اینجاست که این رفتارهای نا بهنجار تا کجا و تا کدام عمق از حریم های خصوصی میتواند ادامه داشته باشد.
هر چیز در حد عرف و ادب متناسب و زیباست
اگر امروز جلو این رفتارهای زشت و سخیف گرفته نشود نمی دانیم فردا و فرداهای دگر شاهد چه اعمال قبیح و ناشایستی خواهیم بود
خدا نکند .خدا نیاورد آن روزی که تب سلفی فراگیر شود و همه افراد در هر صنف و شغلی بخواهند از خود در حین کار خویش یک سلفی بگیرند!
نمیدانم سلفی پزشکان زنان و زایمان و بیماریهای گوارشی ،
انگل شناسی و کولونوسکوپی را کجای دلمان بگذاریم.
یاد سخن انیشتن افتادم که گفت روزی که تکنولوژی به دست احمق ها افتد روز مرگ بشریت است.
روحش شاد
یادش گرامی.
چندی پیش شهردار خرم آباد در سخنان اظهار داشت: 150 نیروی جدید توسط بخش خصوصی برای رفتگری و خدمات تنظیف این شهر به کار گرفته شده اند که در بین آنان 23 نفر دارای مدرک تحصیلی لیسانس و فوق لیسانس هستند.
با فراگیر شدن این خبر مبنی بر استخدام فوق لیسانس ها برای پاکبانی واکنش های به دنبال داشت تا جایی که بهنوش بختیاری بازیگر زن سینما و تلویزیون در پست اینستاگرام خود چنین نوشت:
متقاضی شدن چندین فوق لیسانس برای پاکبانی. مسلمه که پاکبانها بسیار محترمن و من مدافعشونم. اما آیا برای تحصیلکرده ها نباید کاری متناسب درسی که خوندن باشه؟؟ باید متقاضی آژانس، پاکبانی، نگهبانی، فروشندگی، نظافت منزل باشن؟؟ همه مشاغل قابل احترام. درست، ولی تکلیف اینهمه سال درس وتلاش چی میشه؟ معلومه که ترس میاد تو جون ادما و برای داشتن پول رشوه، نزولخوری، پا روی حق گذاشتن، چند شغله بودن، عصبانیت و استرس پیش میاد. گاهی اوقات هم باید به مردم حق داد. نگاهی به ضمیر جماعت ایرانی. حکایت از خیلی چیزها داره.
خانم بهنوش بختیاری گرامی بنده به عنوان یک هموطن ایرانی باید به عرضتان برسانم متاسفانه این عزیزان همان دیپلم ردی های سابق هستند که به مدد و درایت دولت های قبل در مراکز آموزش عالی وزارت علوم و دانشگاههای آزاد و پیام نور ، پودمانی ، علمی کاربردی غیر انتفاعی موفق به اخذ مدارج عالیه در سطوح فوق لیسانس ، دکترا ، فوق دکترا شده اند و متاسفانه نقص سیستم آموزشی در جایی هویدا میگردد که این عزیزان نمیتوانند خود را با بدنه تخصصی و صنعتی کشور اتصال دهند و نتیجه این اپیدمی مدرک گرایی ،بروز این نامناسبات در سطح جامعه است .در کشورهای پیشرفته پذیرش و تحصیل در رشته مورد نظر متناسب با نیاز جامعه و متضامن استخدام فرد میباشد.حال اینجا وضع ما اینچنین است...واویلا
جای تقدیر دارد از شهردار غیور و شجاع خرم اباد که این تراژدی غم انگیر را به همگان اعلام میدارد و وا اسفا بر عمل مسئولین آموزش عالی و وزارت علوم که اینچنین بی محابا اقدام به تاسیس دانشگاه و گسترش صنعت چاپ مدارک بی کیفیت نمودند.
شنیدم یکی با طعنه میگفت من مدرکم دیپلم قدیم است .گفتم خوب که چه؟
گفت معادلش فوق لیسانس حالا ، البته با چندین سال سابقه...
شاید بگویند این مدراک لیسانس و فوق لیسانس از چین امده است...
حق یارتان باد جعفر پیوسته کاشانی
بنام الله
جهل و فقر اجتماعی
چرا مد ایرانی متولد نشده کورتاژ می شود ؟
چندی پیش به اتفاق همسرم برای خرید به یکی از مراکز خرید پوشاک رفتیم بعد از کلی اکراه و اصرار به پشت ویترین مغازه ای رسیدم که لباس های عجیب و غریبی در داخل ویترین ،بر تن آدمک های بهت زده خودنمایی میکرد .گویا این بی زبانان هم شرم داشتند از پوشیدن اینچنین البسه منفور و منسوخی
لباسهایی که الحق و الانصاف بسیار سخیف و بی مایه بود.
شلوار مندرس و شندره یی که یاد خرقه پاره پاره شعبان استخوانی دراثر
ماندگار هزار دستان ، زنده یاد علی حاتمی را در خاطرم زنده نمود .
با خود گفتم آخر چه افرادی به چه نیتی این البسه سخیف و صغیر را بر تن میکنند .
به قول رضا مارمولک
تن آدمی شریف است به جان آدمیت .
صد افسوس که ما ره گم کرده ایم و به سوی نا کجا آباد می رویم.
مد فرزند نامشروع پیوند سرمایه داری و لایه های قدرت سیاسی در رسانه امروز است. طراحان مد در بهترین مدرسه های فشن دیزاین تعلیم می بینند. این مدارس را سرمایه داران بزرگ تاسیس کرده و هدایت میکنند. طراحان با حمایت سرمایه داران استودیو تاسیس میکنند. قدرت سیاسی به سرمایه داران اجازه جولان میدهند و راه را برای استثمار طبقه کارگر جهان سوم باز میکند و بدین ترتیب خط تولید را حفظ میکند. رسانه نیز به مدد قدرت سیاسی وهم سرمایه داران می آید. رسانه هم مردم را به مصرف تشویق میکند سلبریتی ها به طرح طراحان اصالت می بخشند و تکه پارچه های به هم دوخته شده را به ذایقه روز تبدیل میکنند. در این میان نیز عده ای در سودای سلبریتی شدن به مدل تبدیل میشوند و با کت واک های اغوا گرانه هم غرایز مردم را درقاب تصویر ارضا میکنند و هم محلی برای پرستیژ سرمایه داران خلق میکنند. و این چرخه ایست که بواسطه آن مصرف کنندگان اجناسی را تحت عنوان مد روز بر تن مدلها و سلبریتها میبیند وهمان اجناس را در بازار می بینند و خوشحال از آنکه خود انتخاب کرده اند در بازی بزرگ صاحبان سرمایه و قدرت ایفای نقش میکنند.حال نقش تبلیغی ماهواره هم خود داستانی دارد.
بنابراین آنچه به عنوان مد روز شناخته میشود و عده ای را به سمت خود دعوت میکند یک تصادف نیست. بلکه بر عکس مد، حاصل تراکنش های پیچیده اما دقیق و حساب شده پیوند بازار، سیاست و رسانه است. و همه اینها فقط در آنجا شکل میگرد که بازار اصالت دارد. در فرایند امروز قدرت بازار است که حمکرانی می کند . بازار است که منطق خوب و بد، درستی و غلطی و بایدها و نباید هارا تعیین میکند. و به طبع آن، مد نیز با دوران و سیالیت خود، محصول منطق بازاری است که هیچ چیز جلو دارش نیست. مد محصول بازاری است که همه امیال را به تصرف خود در می آورد و زیبایی را نه در خدمت کمال بلکه در خدمت مصرف تسخیر کرده است. مد محصول فرایندی یکسان ساز است که در آن همه چیز زودگذر و موقتی است. مد با زبانی دیگر محصول دنیاگری در شکل مفرط آن است
در ایران اما حکایت چیز دیگری است. در ایران نه بازار، بلکه نفت و هرآنکه برآن سلطه دارد قیم جمعیت است. صاحبان نفت یک روز سرمایه دارن را در آغوش و روز دیگر پس میزند . هوای نفس اصالتی ندارد و به طبع آن هر آنچه در امتداد پیروی از آن است مذموم است. قدرت سیاسی اجازه دعوت مردم به مصرف را ندارد. سلبریتی ها مرده متولد میشوند و روزی بر فراز تابلوی های شهر و روزی دیگر ممنوع التصویر اند. رسانه اهداف خود را روزانه به روز میکند و هم درخدمت سرمایه داران اند و هم در خیانت به طرفدران سیاسی آنها. خبری نیز از مدرسه طراحی نیست و هر آنچه است استودیو های پراکنده زیزمینی است که سودای مدرن بودن طبقه مرفه شهری را پاسخ میگوید. و در این سردرگمی نسبت رسانه و سیاست و بازار، ماهواره ها هژمونی سرمایه داران جهانی را بسط میبخشند و ذایقه سازی میکنند و بازار نیز در پاسخ به این ذایقه کم کاری نمی کند
در اینجاست که صاحبان نفت به فکر فرو می افتند و صحبت از “مد لباس ایرانی اسلامی” میکنند و نتیجه اش چند فشن شوی دولتی میشود و چند افتتاح و تقدیر و پوشش خبری و بازار همچنان راه خود را میرود. و روز بعد عده ای از بستر سازی دولت صحبت میکنند حال آنکه دولت نمیتواند قدرت خود را تمام و کمال در خدمت بازار قرار دهد . رسانه ها نیز به سختی حتی همان فشن شوی های دولتی را پوشش میدهند و هرروز به دنبال معیار مناسب پوشش از مصداقهای پیش روی خود میگردند و وضع موجود بازتولید میشود
بنابراین این که ما چگونه مد خودمان را داشته باشیم ذاتا سوال غلطی است چرا که ما به درستی نه اندیشه سرمایه داری مفرط لیبرال را تایید میکنیم و نه حاضریم(البته به غلط) با تناقضات پیش رویمان دست پنجه نظری و عملی نرم کنیم. و این فرمولی است واحد برای هرآنکه به دنیال بازگردن گره سبک زندگی است. سبک زندگی بحران زده ایرانی نه محصول بعضی کم کاریها و عدم فهم فلان مسئول، بلکه هم از ناشی عدم مواجه جدی ما با بعضی از سوالات عمیق و ریشه ای در نوع نسبت ما با دنیای جدید است.
کسانی که صحبت از مدلینگ غربی و مدلینگ ایرانی دارند و در اجرایی این سناریوهای کذایی نقش آفرینی میکنند اگر خوب از دور بر این مطالب دقت کنند و کمی اندیشه نمایند برایشان محرض میگردد که دارند نقش تیغه های یک قیچی بران، برای قطع ریشه فرهنگ و رسوم سنتی ایرانی را ایفا می نمایند.
اگر آن روز دهقان فداکار برای نجات جان همنوعان خود لباس خویش را از تن کند و آتش زدند . امروز دهقان های فداکار کجایند تا لباس فاخر بر تن آدمک هاکنند.
ان شاالله
بنام خالق زبیایی
هزار رحمت به معرفت شغال
در محاورات روزمره گه گاه از الفاظی استفاده میکنیم که خود نمایه توهین و مصداق صفات زشتی هست که فردی را مورد خطابه قرار می دهیم.
صفاتی که در حیوانات می باشد را به آدم ها تشابه داده و آنها را مصداق این خصلت ها می پنداریم.
برای افراد بی رحم خصلت گرگ که نماد خونخواری می باشد .
افراد مال اندوز موش که نماد مال اندوزی است.
گربه نماد بی صفتی و بی چشم و رویی هست.
کفتار مصداق حریص بودن و خباثت
لاشخور نماد مرده خواری می باشد.
در تمام حیوانات شغال نماد پستی و ترسو بودن و رذالت است و همگان نام این حیوان را بدین صفت بارز می شناسند.
حال یک صفت زیبایی دارد این شغال که ما آدم ها با آنهمه هیمنه و دبدبه خاطرمان از این صفت خوب غافل یا فارغ میباشیم.
آنهم اینکه شغال با آنهمه فرومایگی ش هیچ گاه تنها چیزی نمیخوردو به هنگام یافتن طعمه و شکاری ابتدا طعمه را پنهان نموده بر بالای بلندایی رفته و زوزه ایی سر داده تا همه همنوعانش جمع گردند و با هم غذایی میل نمایند ...
ای دل غافلکه ما آدم ها اینجا را پیش جناب شغال کم آوردیم.
به چشم دید ام برادر بر برادر رشک می ورزد
به خالق در فلک ،کفر و شرک می ورزد
برای ذره ذره مال دنیا، چطور حرص می ورزد
بیاموز ای برادر از شغال این خصلت نیک
نخورد هرگز تک و تنها طعامی
چو افتد لقمه ای هر دم به چنگش
کشد زوزه که ای هم نوعان بدانید
بیاید جملگی چابک به پیشم
محیا شد غذایی و شکاری
نباشد تک خوری رسم شغالی
فقط آدم خورد تنها طعامی
ان شاالله در پیشگاه خداوند متعال در روز قیامت شرمنده هیچ شغالی نشویم.
یا حق
بنام خداوند جان و خرد
از کت و شلوار اکبر نون بازاری تا ساپورت خانم سفیر ! ؟
یادش بخیر قدیمی ها می گفتند حرمت امامزاده را خادم آن نگه میدارد !حالا این شده حکایت کار ما و غربی ها
ای کاش لااقل یکی از آقایان و دولتمردان ما به نشانه اعتراض مجلس و محفل شادمانی را ترک می نمودند .تا شاید موجبات تسلی خاطر ملتی را فراهم نمایند...
پس از حجاب نامتعارف «ماریچه اسخاکه» در ایران، این بار سخنان این نماینده هلندی پارلمان اروپا در صفحه توئیترش خبرساز شده است.
«ماریچه اسخاکه»، سیاستمدار هلندی است که چندی پیش به ایران سفر کرد و به خاطر حجاب نامتعارفش در دیدار با رئیس مجلس شورای اسلامی سوژه رسانههای داخلی و خارجی شد. البته این کار وی از نظر «حسین شیخالاسلام» مشاور امور بین الملل رئیس مجلس، تعمدی و از سر شیطنت نبوده است: «اقدام وی را نمیتوان عمدی دانست؛ چرا که اگر اینگونه بود میتوانست به هنگام عکس گرفتن نزدیک رئیس مجلس کشورمان بایستد، اما او از دور با رئیس مجلس سلام کرد.»
این نخستین بار است که اسخاکه با چنین پوششی در دیدارهای رسمی ظاهر میشود. وی اکثرا در صحن علنی پارلمان اروپا، از پوششی شبیه به کت و دامن استفاده میکند؛ در حالی که در ایران با ساپورت ظاهر شده است!
توهین توئیتری
اسخاکه پس از بازگشت به کشورش در صفحه شخصیاش در توئیتر ظن عمدی بودن نحوه لباس پوشیدندش را تقویت کرده است. وی دیروز در توئیترش نوشته: «نحوه پوشش ما تنها تفاوتمان نیست... چرا به مردم اجازه ندهیم خودشان تصمیم بگیرند؟» کامنتهای این مطلب مبهم اسخاکه نشان میدهد که ایرانیها روی خوشی به کنایه وی نشان ندادهاند. یکی از کاربران نوشته است: «منظورت از انتخاب چیه؟ تو در ایران نبودی که ارزشهای وسترن خودت را بیاوری. تو فقط یک ماموریت سیاسی داری! این کاربر در کامنت دیگری در اعتراض به عمل اسخاکه مینویسد: «ایرانیان به قواعد دیپلماتیک دیگران احترام میگذارند. تو هم باید همین کار را بکنی. این یک قانون در کشور ماست.»
توهین و تحقیر مقامات سیاسی کشور ما مقوله چندان تازه ای نیست .متاسفانه هرزگاهی شاهد اینچنین موارد زشت و نا پسندی هستیم .در عرف دیپلماتیک توهین و تحقیر نه بمعنای عامه تلقی میشود بلکه عدم رعایت یک سری آداب و الفاظ، خود بی ادبی دیپلماتیک تلقی میشود .واکاوی این نا ملایمات دیپلماتیک خود مصداق بارزی از فضای مشوش سیاست دارد.به زبانی ساده میتوان چند برداشت آزاد از این نا هنجاری ها داشت
اولا : دیپلمات های محترم اصالتا افرادی بی نزاکت بوده و صرف ماموریت محوله کشور خودشان به این پست و سمت رسیده و شاید اگر آن اداره مطبوع مشاغلی نظیر دامداری و گاوداری برای آنها لحاظ می نمود آن سیاستمدار محترم بدان مقام جلیله منصوب می گشت.
دوم : به گواه تاریخ همیشه دول متخاصم و غربی به کشورهای جهان سوم بخصوص ایران به چشم طعمه نگاه کرده و در مراودات و مکالمات سیاسی خویش هیچ احترام و ارزشی قائل نبوده اند و خود را مالک الرغاب و حاکم بلا منازع ملت و میهن ما میخوانند .
نمونه بارز این نا ملایمات سیاسی درتاریخ هزار توی این مملکت
حوادث شهریور 1320 ،ورود متفقین و معاهده تهران .کنسرسیوم نفت شمال (اشغال آذربایجان و درخواست واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال توسط روس ها )می باشند.که سیاستمداران غربی در مذاکرات خود هیچ عرف دیپلماتیکی را رعایت نمیکردندو مبادی هیچ آدابی نبودند .
شهریور 1320 طرفین غربی بدون حضور ایران در تهران اقدام به تصمیم گیری برای کشور ما نمودندو حتی حاضر به پذیرش و ملاقات با شخص اول مملکت محمد رضا شاه نشدند.
این موضوع هم در نوع خود یک بی ادبی و توهین سیاسی تلقی میشود.
متاسفانه این بی احترامی ها ربطی به حکومت و دولت های بعد از انقلاب ندارد بلکه در قبل از انقلاب و دوران شاهنشاهی هم شاهد چنین گستاخی هایی بوده ایم ، قانون کاپیتولاسیون در ایران مصداق بارز توهین و توحش خوانی ایرانیان بود که حضرت امام خمینی قدس سره با آن به مخالفت و مقابله آشکارا پرداختند.اما صد حیف که دیگر دیپلماتهای ما نه آن شور و حال انقلابی از دیوار بالا رفتن سفارت را دارند نه زبان اعتراض و محکوم نمودن این اقدامات ضد ارزشی را و با هزار قیاس از بیان حقیقت طفره می روند...
آنهایی که اهل کاشان هستند خصوصا اهالی محترم پشت مشهد کاشان کاراکتر اکبر نون بازاری را به خوبی میشناسند شخصیتی که معادل بابا پنجعلی خودمان است.اکبر آقا با آنهمه سفاهت و شیرین عقلی خویش که زبان زد عام و خاص بود و جزء چهره های ماندگار پشت مشهد کاشان میباشد همیشه موقع حضور در مراسم عروسی و عزاداریها مبادی آداب خاص خودش بود که کت و شلوار را حتما به تن نماید.
اخبار جراید و روزنامه ها را که میخواندم خندیدم و گفتم حاشا به مرام اکبر آقای خودمان لااقل با آنهمه مشغولیات خویش رعایت حال صاحبان مجلس را می نماید و با کت و شلوار مشرف حضور می گردد .
حالا من ماندم و هزاران سوال که در ذهن مشوش خویش به دنبال جواب میگردم ؟
که واقعا اکبر نون بازاری شیرین عقل بود یا آن خانم دیپلمات هلندی که با ساک و کیف در دیدار رسمی حاضر شده بود ؟؟؟نمیدانم شاید قرار بود بعد از دیدار رسمی خود به شوق خرید خیار لتحر و باقالای کاشان سری به بازار بزند و اجالتا برای اقوام و خویشان در هلند به رسم ادب از خیار لتحر کاشان و باقالا معروف آن سوغات ببرد و دور هم خیار سرکه ای جانانه میل نمایند ...
نوش جانشان باد.