اگر دوست داری که خداوند دوستت بدارد، به دنیا بی علاقه باش و اگر دوست داری مردم دوستت بدارند، هرگاه از مال دنیا چیزی به دستت افتاد، آن را به سوی آنان بیفکن [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
اجتماعی .سیاسی.تاریخ
کدام یک از درباریان شاه در همه پرسی جمهوری اسلامی شرکت کردند؟
پنج شنبه 94 اردیبهشت 31 , ساعت 12:19 صبح  
بازخوانی یک ورق از دفتر خاطرات انقلاب اسلامی؛

نوروز 1358 یکی از بهترین سال هایی بود که ایرانیان در طول چند دهه اخیر تجربه کرده اند چراکه از یک سو بساط تاج و تخت نظام شاهنشاهی برچیده شده بود و از سویی دیگر 37 روز از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و اولین امتحان جدی ایرانیان در روزهای دهم و یازدهم فروردین در راه بود.

در آن روزها امام خمینی (ره) در قم علاوه بر جایگاه رهبری، اتخاذ تصمیمات کلان برای اداره نظام نوپا را برعهده داشت، اما هنوز نه جمهوری اسلامی تاسیس و نه قانون اساسی آن تصویب شده بود و به لحاظ رسمی مسئولیت اداره کشور بر عهده مهندس بازرگان بود.

در مقابل محمد رضا پهلوی همچون پدر خود در تبعید از ایران به سر می برد و وی را نه به خانه اش در انگلستان راه داده بودند و نه اجازه و امکان یافته بود که به کاخ زیبای خود در اسپانیا برود تا اینکه سرانجام متوجه شد در مصر نیز جایگاهی ندارد و مغرب را به عنوان مقصد بعدی انتخاب کرد. از همین رو فردی که 36 سال، نوروز را با عنوان شاه آغاز کرده بود می بایست در غربت و تنهایی آغاز سال جدید را تحویل می کرد.

هویدا، ریاضی و نیک پی رای دادند

بر خلاف شاه مخلوع، نخست وزیرش نوروز 58 را در زندان حکومت انقلابی و در فاصله دو دادگاه سپری می کرد. از سوی دیگر برگزاری همه پرسی جمهوری اسلامی نیز سبب شده بود تا شخص نخست وزیر نیز واپسین نوروز عمر خود را نیز ببیند.

در این بین برپایی رفراندوم جمهوری اسلامی در روزهای 10 و 11 فروردین را می توان مهمترین اتفاق نوروز سال 58 قلمداد کرد.

رفراندومی که در آن چند تن از دست اندر کاران رژیم قبلی نیز شرکت کردند و رای خود را در زندان قصر به صندوق ریختند. هویدا رای خود را به دقت تا کرد و به صندوق انداخت و در جواب این که رای او آری بوده یا نه، گفت: رای باید مخفی باشد.

عبدالله ریاضی، رئیس مجلس شوراهم پای صندوق رای آمد و به جمهوری اسلامی رای داد. همچنین نیک پی، شهردار و سناتور سابق به جمهوری اسلامی رای آری داد و گفت: انشاالله مبارک است. اما در پایان هر 3 مقام با حکم دادگاه هایی به ریاست شیخ صادق خلخالی، به اعدام محکوم شدند و هیچ یک نوروز بعد را ندیدند.


نوشته شده توسط جعفر پیوسته کاشانی | نظرات دیگران [ نظر] 
تصویر شاه و فرح در دیزنی لند
پنج شنبه 94 اردیبهشت 31 , ساعت 12:17 صبح  


نوشته شده توسط جعفر پیوسته کاشانی | نظرات دیگران [ نظر] 
تصویری کمتر دیده شده از آیت الله خلخالی در جبهه های جنگ
پنج شنبه 94 اردیبهشت 31 , ساعت 12:6 صبح  


نوشته شده توسط جعفر پیوسته کاشانی | نظرات دیگران [ نظر] 
بازخوانی پرونده صنعت نفت ایران در مجامع بین المللی
پنج شنبه 94 اردیبهشت 31 , ساعت 12:0 صبح  
خبر پیروزی ایران در لاهه در شامگاه 31 تیر و هنگامی که ملت ایران بر حکومت قوام‌السلطنه غلبه کرده بود ابلاغ شد و با وجود انتشار، تحت‌الشعاع وقایع 30 تیر واقع شد. این‌چنین بود که آیت‌الله کاشانی پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد و نوشت...
 پرونده ملی شدن صنعت نفت ایران علاوه بر آنکه با مشکلات فراوانی در داخل مواجه بود و سرانجام به نتیجه رسید در مجامع بین المللی نیز به واسطه سنگ اندازی های طرف های غربی با مشکلاتی مواجه شد اما سرانجام با صدور حکم به نفع ایران ورق برگشت و همین موضوع نیز در تاریخ معاصر ایران ماندگار شد.در روز 31 تیر 1331 دادگاه لاهه در جریان اختلاف میان ایران با انگلستان درباره پرونده ملی شدن صنعت نفت، به حقانیت ایران و عدم صلاحیت دادگاه بین‌المللی برای بررسی شکایت لندن از تهران رای داد.
 
روز هفتم اردیبهشت 1330 مجلس شورای ملی، طرح 9 ماده‌ای اجرایی ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد و فرانسیس شپرد (سفیر انگلیس) عصر‌‌‌‌ همان روز در یک کنفرانس مطبوعاتی به این اقدام مجلس اعتراض کرد. روز 22 اردیبهشت 1330 مجلس شورای ملی و سنا، بنا بر ماده اول قانون اجرایی ملی شدن صنعت نفت، نمایندگان خود برای تشکیل هیات مختلط در خلع ید از شرکت نفت سابق را که عبارت بودند از عبدالله معظمی، علی شایگان، اللهیار صالح، حسین مکی و ناصر قلی اردلان (از مجلس شورای ملی)، مرتضی قلی بیات، احمد متین دفتری، محمد سروری، ابوالقاسم نجم و صادق شفق (از مجلس سنا)، محمدعلی وارسته وزیر دارایی و کاظم حسیبی، مشاور نخست‌وزیر انتخاب کردند. انگلیس که این‌ بار خطر را جدی‌تر تشخیص داد، دو ماه پس از ملی شدن صنعت نفت به تاریخ 5 خرداد 1330 با استناد به معاهده 1312 شمسی منعقده میان تهران و لندن، شکایتی علیه ایران تنظیم و به دیوان لاهه ارسال کرد. دیوان لاهه نیز‌‌‌‌ همان روز دادخواست دولت انگلیس را به وزارت خارجه ایران تسلیم کرد. به دنبال طرح این شکایت دولت مصدق اعلام کرد که چون معاهده 1312 یک قرارداد بین‌المللی نیست، لغو آن به منزله نقض قوانین بین‌المللی به شمار نمی‌رود و لذا شکایت انگلیس از ایران بی‌مورد است.
 

با وجود واکنش خشمگینانه انگلیسی‌ها، روز 19 خرداد 1330، اعضای هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران و سه نفر از اعضای هیات مختلط، با استقبال پرشور ده‌ها هزار نفر از مردم خوزستان وارد آبادان شدند و سرانجام در 29 خرداد، پرچم ایران بر فراز ساختمان اداره مرکزی شرکت سابق برافراشته شد و تابلوی «هیات مدیره موقت» در آنجا نصب شد. انتخاب مهندس مهدی بازرگان به عنوان نخستین مدیرعامل شرکت نفت ایران نیز نشان‌‌دهنده هوشمندی دولت ملی مصدق بود زیرا انگلیسی‌ها به دلیل اینکه با نخست‌وزیری مصدق موافقتی نداشتند و ملی شدن نفت را هم بر نمی‌تابیدند، تمام توان خود را برای از کار انداختن دولت مصدق و تبلیغات بر ضد وی به کار گرفته و سفیر این کشور از نسبت دادن اتهام‌های ناروا و به دور از ادب به رهبر نهضت ملی ایران فروگذار نمی‌کرد. همچنین در داخل و خارج از ایران تلاش می‌کردند با روش‌های گوناگون چنین وانمود کنند که قدرت یافتن مصدق و ماندن او در قدرت، زمینه استقرار کمونیسم در ایران را فراهم خواهد کرد، از این رو، انتخاب بازرگان برای آن مسوولیت مهم، به دلیل اینکه وی همواره ارزش‌های ملی، دینی و اخلاقی را پاس می‌داشت (وی در آن زمان چهره‌ای سیاسی به شمار نمی‌آمد، وجه علمی و مذهبی‌اش بارز بود و در برابر حزب توده موضع داشت) اهمیت زیادی داشت. دیگر اینکه، مصدق در پی جدال و به کار بستن شیوه‌های غیرمسالمت‌آمیز در برخورد با انگلیس نبود و از این منظر هم انتخاب بازرگان که شخصیتی اعتدال‌گرا بود و می‌توانست توطئه‌ها و ترفندهای انگلیس را بی‌اثر یا کم اثر سازد، موثر بود.
 
بازرگان در آن زمان ریاست دانشکده فنی تهران را برعهده داشت و به همین خاطر (آشنایی با امور فنی و علمی شرکت نفت) از سوی مهندس کاظم حسیبی به نخست‌وزیر معرفی شد و این مسوولیت حساس و تاریخی را پذیرفت. در مسئله نفت، زمانی که رویارویی دولت ایران و انگلیس رخ داد، وضعیت انگلیس با دوران گذشته متفاوت بود و به دلیل ظهور قدرتی جدید (آمریکا) پس از جنگ دوم جهانی، مناسبات جهانی دگرگون شده بود و دیگر مجالی برای یکه‌تازی انگلیسی‌ها باقی نمی‌ماند و مصدق با فهم این فضای جدید، فرصت یافت تا با سیاست‌ورزی و دیپلماسی فعال، در برابر فشارهای همه‌جانبه انگلیسی‌ها مقاومت کرده و هر یک را در جای مناسب پاسخ دهد و این در به درازا کشیدن مسئله نفت تاثیر فراوانی داشت.
 
اگر مصدق در گفت‌وگو با خبرگزاری اینترنشنال ‌نیوز و در پاسخ به سخنان تهدیدآمیز موریسون، وزیر خارجه انگلیس، که در مجلس عوام آن کشور گفته بود ممکن است وضع وخیمی در جنوب ایران پیش آید که مسوولیتش برعهده دولت ایران خواهد بود، ابراز داشت که: «ملت ایران از ملی شدن نفت خود یک هدف عمده دارد و آن این است که دیگران در امور داخلی ما دخالت نکنند»، از واقعیتی تلخ سخن می‌گفت که در 9 تیر 1330 و هنگامی که نمایندگان وزارت دادگستری و پلیس، در خانه ریچارد سدان، به انبوهی از اوراق و اسناد محرمانه شرکت نفت دست یافتند (بسیاری از اسناد در آتش سوزانده شد، البته شپرد مدعی است بخش زیادی از اسناد مهم قبل از اشغال سازمان اداری کمپانی در تهران به سفارت بریتانیا منتقل شده بود) که مشخص شد شماری از مقام‌های سیاسی و... با شرکت نفت و اداره اطلاعاتش ارتباط داشته و دخالت‌هایی در اداره کشور می‌کرده‌اند، جایی برای چون و چرا باقی نماند. دکتر حسین ‌فاطمی نیز چند روز بعد گزارش ناصر وثوقی، دادیار دادسرای تهران در مورد چگونگی ضبط و رسیدگی به اسناد یافته شده را برای آگاهی نمایندگان به مجلس فرستاد.
 
در موضوع نفت، پس از شکست مذاکرات هیات جکسون، اعزام هریمن به تهران، بی‌نتیجه ماندن ماموریت استوکس و پافشاری دولت بر حقوق ملت ایران، دیوان لاهه نیز در 13 تیر 1330 از طرفین خواست تا صدور رای نهایی از هرگونه اقدامی که به حقوق طرف دیگر لطمه بزند، پرهیز کنند. در مهر 1330، مصدق به آمریکا سفر کرد و ملاقات‌هایی با ترومن (ریاست‌جمهوری آمریکا)، دین آچسن (وزیر خارجه) و جورج مک‌گی (معاون وزیر خارجه) داشت تا بلکه مصالحه‌ای عادلانه صورت پذیرد ولی انگلیسی‌ها (به ویژه موریسون) که ارزیابی‌شان از نقش میانجی‌گری آمریکا، قوت بخشیدن به موضع ایران تلقی می‌شد، به این موضوع اعتنای چندانی نکردند.
 
در مذاکرات شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به شکایت انگلیس از ایران، گلادوین جپ (نماینده انگلیس) خواست تا باز با تکیه بر ادعاهای پیشین و پرهیز دادن مصدق از آنچه روش‌های تجاوزکارانه ناسیونالیستی می‌خواند، تصویری تیره از مصدق ارایه کند اما بیان آرام نخست‌وزیر ایران (به زبان فرانسوی) که بر احترام گذاشتن به اصل آزادی و عدالت و حرمت نهادن به دیگری استوار بود، دفاع خوبی از حقوق ملت ایران شمرده شد. وی یادآوری کرد که قرارداد نفت میان دولت ایران و یک کمپانی انگلیسی، هیچ نوع حقوقی برای دولت انگلیس ایجاد نمی‌کند. همچنین خواستار دوستی بر پایه صمیمیت و اعتماد متقابل با دولت انگلیس شد و گستاخی‌های آنان را با تکیه بر عقلانیت و انسانیت پاسخ داد. سرانجام شورای امنیت بر اساس پیشنهاد فرانسیس لاکوست (نماینده دولت فرانسه) برای رهایی از آن وضعیت دشوار و با رای موافق اکثریت، مسئله را تا هنگام تصمیم‌گیری دیوان لاهه، مسکوت گذاشت و انگلیس ناکام ماند.
 

پس از مذاکرات شورای امنیت و پیشنهاد بانک جهانی که گرهی از مشکل گشوده نشد، انگلیس در چهارم بهمن 1330، شکایت خود مبنی بر مغایرت ملی شدن نفت با قوانین بین‌المللی و تقاضای محکومیت ایران، به خاطر اجرای خلع ید را به دیوان دادگستری لاهه تسلیم کرد. دکتر مصدق به حسین نواب وزیر مختار ایران در هلند دستور داد تا مهلت یک ماهه‌ای را از دادگاه درخواست کند. حسین نواب همچنین لایحه دفاعی مقدماتی ایران را با کمک پروفسور سل تهیه نمود ولی چون او به علت کسالت از پذیرش مدافعات حضوری امتناع کرد این مسوولیت را پروفسور هنری رولن، استاد حقوق بین‌الملل در دانشگاه بروکسل و رییس پیشین مجلس سنای بلژیک به عهده گرفت.
 
4 خرداد 1331 دکتر مصدق در نامه‌ای به مجلس تصمیم خود را بر عزیمت به لاهه اعلام کرد. همین روز آیت‌الله کاشانی طی پیامی به ملت ایران نوشت: «جناب آقای دکتر مصدق با تنی خسته و حالتی رنجور به منظور احقاق حق و سربلندی شما ملت شریف عازم سفر و قطع مظالم و دسایس بیگانگان است.»
 
روز 7 خرداد دکتر مصدق در رأس هیاتی عازم لاهه شد. روز 19 خرداد در اولین جلسه دادگاه با شرح توطئه‌های دولت انگلیس گفت: «در نزد ما ایرانیان تشویش جلوگیری از هرگونه عملی که در حکم مداخله در صلاحیت ملی باشد شدید‌تر از سایر ملل است.... کشور ما میدان رقابت سیاست‌های استعماری بوده و ضمناً پی برده‌ایم که متأسفانه، علیرغم آن همه امید و آرزو جامعه ملل و سازمان ملل متحد نتوانسته‌اند به این وضع اسفناک که شرکت سابق نفت ایران و انگلیس در پنجاه سال اخیر مظهر برجسته آن بود خاتمه دهد. ملت ایران که از این وضع به ستوه آمده بود در یک جنبش مردانه با ملی ساختن صنایع نفت و قبول اصل پرداخت غرامات یکباره به سلطه بیگانگان خاتمه داد. در آن موقع دولت انگلیس به یک سلسله عملیات تهدید و ارعاب متوسل شد. چتربازان خود را به مجاورت سرحدات ایران و ناوهای جنگی را به نزدیکی آب‌های ساحلی ما فرستاد. سپس دست به کار محاصره اقتصادی شد و خواست این منظور را با فشار اقتصادی و توقیف ارزهایی که در انگلستان داشتیم عملی سازد. در داخل ایران به کمک عمال و ایادی خود دسایسی بر علیه دولت و نهضت ملی برپا کرد و در امور اقتصادی و مالی کارشکنی را تشویق کرد. در خارج تبلیغاتی به راه انداخت تا در کشورهای دیگر و محافل بین‌المللی موجبات بدنامی ما را فراهم سازد. در پایان چون از این فعالیت‌های شوم نتیجه‌ای به دست نیاورد قیافه مظلومانه به خود گرفت و به دستگاه‌های ملل متحد از قبیل دیوان بین‌المللی دادگستری و شورای امنیت شکایت نمود.»
 
مصدق سپس شرحی از مظالم شرکت را برشمرده و در تحسین ملت ایران تاکید کرد: «ملت ایران به علت‌العلل بدبختی‌های خود پی برده و مصمم است فساد را برای همیشه ریشه‌کن کند و اجازه نمی‌دهد خارجی بر سرنوشتش تسلط یابد... تصمیم ملی شدن صنعت نفت نتیجه اراده سیاسی یک ملت مستقل و آزاد است.»
 
در این جلسه بخش اعظم و قریب به اتفاق دفاع از حقوق ایران برعهده پروفسور رولن بود. او در یکی از مدافعاتش گفت: «در درجه اول ما در مسئله صلاحیت ذی‌علاقه هستیم. من پیشنهاد می‌نمایم اصولی که مبنای صلاحیت دادگاه است مورد توجه واقع شود. احساس می‌نمایم که این امر ممکن است مفید واقع شود، زیرا اینجانب تا حدی با اصولی که نویسندگان دانشمند تذکاریه دولت پادشاهی انگلیس به شما تسلیم نموده‌اند مخالف هستم... صلاحیت شما منحصراً منوط به رضایت طرفین بوده و از آن رضایت نمی‌تواند تجاوز کند... و به مجرد اینکه قبول شد، صلاحیت دیوان متکی بر اساس اختیاری است. چاره‌ای از این نیست که دیوان باید از احراز صلاحیت خودداری نماید زیرا که دلیلی بر قبولی صلاحیت در دست ندارد.»
 
روز 2 تیر آیت‌الله کاشانی در پیامی به مناسبت استقبال از دکتر مصدق اعلام کرد: «جناب آقای دکتر مصدق نخست‌وزیر که با تحمل رنج و شکنجه سفر لاهه را برای دفاع از حقوق ملت ستمدیده خود هموار نمودند وارد مرکز می‌شود. خاطر وطن‌خواهان ارجمند را به این وظیفه ملی متوجه می‌سازم که به پاس خدمات ایشان و تشویق خدمتگزاران به کشور و اثبات حق‌شناسی و وطن خواهی و نشان دادن احساسات ملی در مقابل بیگانگان و عمال آن‌ها که پیوسته در مقام تخریب امور ملت و مملکت و پیشرفت مقاصد اجانب هستند خیلی به جا و به موقع است که بار دیگر در استقبال معظم له جدیت نموده و در این وظیفه ملی که متضمن خیر و سعادت ملت است با رعایت حفظ انتظامات اقدام و شرکت فرمایند.»
 
روز سوم تیر دکتر مصدق به تهران مراجعت کرد و دادگاه لاهه پس از دوازده جلسه وارد شور شده و بالاخره در 31 تیرماه 1331 با 9 رأی مخالف در برابر 56 رأی موافق، حکم خود را مبنی بر عدم صلاحیت دیوان دادگستری بین‌المللی در رسیدگی به دادخواست انگلستان صادر کرد. خلاصه رأی دیوان در عباراتی مختصر چنین آمده بود: «... دیوان چنین نتیجه می‌گیرد که صلاحیت رسیدگی به شکایتی را که دولت انگلیس طرح نموده است ندارد و ورود در مسائل دیگری را هم که در صلاحیت دیوان طرح شده است لازم نمی‌داند. طی قراری که دیوان در تاریخ 5 ژوئیه 1951 صادر نمود اعلام گردید که اقدامات تامینه مصرح در قرار مزبور به طور موقت و در انتظار صدور رأی قطعی دیوان تجویز شده است. اینک که رأی دیوان صادر گردیده بدیهی است که قرار موقت مزبور از اعتبار ساقط است و هیچ‌گونه اثری بر آن مترتب نخواهد بود.»
 
خبر پیروزی ایران در لاهه در شامگاه 31 تیر و هنگامی که ملت ایران بر حکومت قوام‌السلطنه غلبه کرده بود ابلاغ شد و با وجود انتشار، تحت‌الشعاع وقایع 30 تیر واقع شد. این‌چنین بود که آیت‌الله کاشانی پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد و نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم. پس از سلام به عموم برادران عزیز دینی و ملت رشید و پرافتخار ایران، اکنون که دادگاه بین‌المللی لاهه با توجه به حقانیت ایران علیه شکایت دولت استعماری انگلستان با تصدیق عدم صلاحیت خود رأی داده است لازم می‌دانم از عموم برادران عزیز تقاضا نمایم که امشب را به شکرانه این موقعیت که به عنایت پروردگار و استعانت بی‌نظیر به دست آمده جشن عمومی برقرار نمایند. سید ابوالقاسم کاشانی»

منابع:  
 
شکایت انگلیس از ایران به شورای امنیت، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی
فراز و فرود زندگی دکتر مصدق، نیمه پنهان، جلدهای 21 و 22، دفتر پژوهش انتشارات کیهان 
60 سال خدمت و مقاومت، خاطرات مهندس مهدی بازرگان، غلامرضا نجاتی، موسسه خدمات فرهنگی رسا
گام‌های استوار برای خلع ید از شرکت نفت سابق، محمد صادقی، روزنامه شرق
مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، محمدعلی همایون کاتوزیان، نشر مرکز

نوشته شده توسط جعفر پیوسته کاشانی | نظرات دیگران [ نظر] 
روزی که روابط ایران با انگلستان قطع شد.( تقدیم به روح دکتر حسین
چهارشنبه 94 اردیبهشت 30 , ساعت 11:57 عصر  

روابط ایران و انگلیس در دوره نخست وزیری دکتر محمد مصدق دستخوش تحولات گوناگونی بود و همین تحولات بود که سرانجام دولت او را رقم زد.

در روز 29 مهر 1331، قطع رابطه سیاسی ایران و بریتانیا پس از تصویب هیات وزیران تسلیم کاردار سفارت انگلستان در تهران شد و دکتر سیدحسین فاطمی وزیر امور خارجه دولت مصدق، آن را اعلام کرد. علت قطع رابطه ایران با انگلستان، بی‌‏اعتنایی لندن به خواست‏‌های ملت ایران در احقاق حقوق خود به ویژه در جریان ملی کردن صنعت نفت عنوان شده بود. پس از ده‏‌ها سال حضور تمام قد انگلیس در عرصه سیاست ایران از دوران قاجار تا پهلوی، این نخستین بار بود که به حضور این کشور در ایران، برای مدتی پایان داده می‌شد.
 
24 مهرماه بود که دکتر محمد مصدق نخست‌وزیر وقت طی نامه‌ای به نمایندگان مجلس شورای ملی دلایل تصمیم دولتش مبنی بر قطع رابطه با دولت انگلیس را به اطلاع ایشان رساند و رادیو متن این نامه را پخش کرد. نامه مصدق به نمایندگان بدین شرح بود: «مجلس شورای ملی/ آقایان نمایندگان محترم مستحضرند که جنبش ملی ایران از روز اول با کارشکنی‌ها و تحریکات عوامل شرکت سابق و دولت انگلیس در داخل و خارج کشور روبرو گردید. این تلاش‌ها و تشبثات که زحمات فوق‌العاده برای ما فراهم نمود ضمنا به آبروی خود آن‌ها نیز لطمه زد زیرا هر یک از این تشبثات پرده تازه‌ای از روی رفتار ظالمانه زورمندان برداشت و چهره سیاست استعماری آنان را بیشتر نمایان ساخت، با مختصر تاملی آقایان به خاطر خواهند آورد که از روز 29 اسفند 1329 تا امروز که قریب 19 ماه از اولین تصمیم مجلس ایران می‌گذرد چه مشکلاتی در راه موفقیت ما به وجود آورده و تا چه حد دامنه تحریک و آشوب و اغتشاش را فقط به خاطر منفعت‌طلبی و استفاده‌جویی توسعه داده‌اند.
 
پس از آنکه صنعت نفت به تصویب مجلسین ملی شد و ملت ایران به این آرزوی خود رسید دولت انگلیس برای جلوگیری از اجرا آن نخست دست به ارعاب و اخافه زد و برخلاف شرایط دوستی که پیوسته از آن دم می‌زد ملت صلح دوست ما را به سزای آنکه از یکی از حقوق اولیه خود استفاده کرده بود به کشتی‌های موریشن و فلامنکو و قوای زمینی و دریایی و هوایی متمرکز در دور و نزدیک مرزهای ایران تهدید کرد. ملت ایران که در راه رسیدن به آمال ملی خویش برای تحمل هرگونه سختی و مشقت خود را آماده کرده و در این راه تا چای جان ایستاده بود از این تهدیدات باکی نداشت...
 
اکنون با این توضیحات آقایان نمایندگان محترم تصدیق می‌فرمایند که دولت اینجانب تا آنجا که ممکن بوده سعی و مجاهدت خود را برای حل اختلاف بکار بسته ولی با کمال تاسف دولت انگلیس تاکنون مانع حصول توافق شده و ملت ایران را برخلاف موازین بین‌المللی همچنان در فشار اقتصادی قرار داده است و اکنون نیز با ادامه مکاتبات بی‌حاصل می‌خواهد از مرور زمان به نفع خود استفاده کند و ما را از تعقیب رویه اقتصادی دیگری که باعث نجات و فلاح مردم ایران باشد باز دارد.

هرچند درباره روش دولت نسبت به حل موضوع نفت در گزارش سابق به عرض مجلسین رسیده و در آن تصریح شده است هرگاه نتیجه آخرین پیشنهاد و گذشت‌های دولت اینجانب اثر مطلوب و مترقب را نداشته باشد ناچار باید رویه دولت انگلستان را مخالف با شرایط دوستی که همیشه از طرف دولت ایران رعایت می‌شده بدانیم و روابط سیاسی موجود را بی‌اثر بشناسیم و آقایان نمایندگان محترم نیز با آن موافقت فرموده‌اند.
 
معذالک اکنون که متاسفانه دولت مجبور به اتخاذ تصمیم مبتنی بر قطع روابط سیاسی شده است لازم می‌داند مجدداً مراتب را باستحضار آقایان نمایندگان محترم برساند. در پایان باید اضافه کنم که قطع روابط سیاسی با دولت انگلیس مستلزم قطع علایق دوستی بین دو ملت نمی‌باشد زیرا ملت ایران همیشه به ملت انگلیس به دیده احترام نگریسته و امیدوار است که زمامداران آن دولت نیز اندکی بیشتر به حقایق اوضاع فعلی جهان و بیداری ملل توجه کنند و از روشی که تا امروز معمول داشته‌اند منصرف شوند و سیاست خود را با وضع دنیای امروز منطبق سازند تا ملتین انگلیس و ایران بتوانند به وسیله تجدید حیات مناسبات سیاسی از روابط دوستی و و داد برخورد شوند. اکنون بر عموم افراد ملت ایران فرض و لازم است که بیش از پیش مراقب اوضاع باشند و با بیداری و استقامت راهی را که در پیش گرفته‌اند ادامه دهند و تردید ندارم که چون این مجاهدت در راه حق انجام می‌شود خداوند متعال مدد خواهد فرمود که به نتیجه مطلوب برسد. نخست‌وزیر/ دکتر محمد مصدق»
 
شش روز پس از آنکه نمایندگان مجلس نامه مصدق را دریافت کردند، 30 مهر 1331 بود که دکتر حسین فاطمی، وزیر امور خارجه وقت، با ارسال نامه‌ای به جورج میدلتون، کاردار وقت دولت انگلستان، «تصمیم دولت شاهنشاهی ایران، مبنی بر قطع روابط سیاسی با دولت علیاحضرت ملکه انگلستان» را به اطلاع وی رساند. در این نامه، با اشاره به اختلاف دولت ایران با شرکت نفت، دولت انگلیس به حمایت غیرقانونی از شرکت نفت متهم شد و همچنین اعلام شد که «ماموران رسمی آن دولت نیز به واسطه تحریکات و مداخلات ناروای خود، مشکلاتی به قصد اخلال در نظم و آرامش کشور، فراهم ساختند.»

روزنامه اطلاعات فردای آن روز نوشت: «بعدازظهر دیروز آقای افشار رییس اداره سوم سیاسی وزارت امور خارجه با تلفن به سفارت انگلیس اطلاع داد که برای تسلیم یادداشتی که تهیه شده است ساعت 3 بعدازظهر انتظار میدلتون کاردار سفارت و جفری دبیر اول سفارت را دارد. ساعت 3 و پانزده دقیقه ماشین شماره 2 سیاسی سفارت برای آخرین بار به طور رسمی جلوی وزارت امور خارجه توقف کرد و میدلتون و جفری از ماشین پیاده شده یکسره به اتاق آقای افشار رییس اداره سوم سیاسی وزارت خارجه رفتند. ملاقات افشار و میدلتون نیم ساعت بیشتر طول نکشید. اگرچه از مذاکرات بین آنان اطلاع کاملی در دست نیست ولی گفته می‌شود ضمن تسلیم یادداشت مربوط به قطع رابطه مذاکراتی در مورد نحوه رسیدگی به امور سفارتخانه‌های ایران و انگلیس صورت گرفته است.»
 
یک روز پس از دیدار افشار و میدلتون، اداره اطلاعات سفارت انگلیس در خبری در صفحه اول بولتن خود نوشت: «با کمال تاسف بعد از 93 سال دیروز دولت ایران به ما اطلاع داد که روابط سیاسی خود را قطع کرده است.» این بولتن با چاپ شعری از حافظ به این مضمون که «حافظ شکایت از غم هجران چه می‌کنی/ در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور» به عنوان خداحافظی، اضافه کرده بود: «امیدواریم در این ظلمت نوری پیدا شود.»
 
پخش خبر قطع روابط دو کشور، واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت. همزمان اللهیار صالح، سفیر کبیر ایران در آمریکا و یکی از یاران مصدق، یک جلسه مطبوعاتی در واشنگتن تشکیل داده و گفت: «امروز دولت ایران، قطع روابط سیاسی با دولت انگلستان را اعلام نمود. این اقدام برای اعتراض نسبت به روش خصمانه‌ای که دولت انگلستان برای تحمیل خواسته‌های شرکت نفت سابق به دولت ایران پیش گرفته بود، انجام شد. دکتر مصدق در هیجده ماه گذشته، با وجود این روش نامساعد انگلستان، از هر اقدام ممکن برای تشویق دولت انگلستان در همکاری با دولت ایران، در پیدا کردن راه حل، کوتاهی ننمود. در مقابل، دولت انگلستان، در روش خود، به این طریق پافشاری نمود: محاصره اقتصادی و مسدود نمودن اعتبارات ایران، جلوگیری از آمدن کشتی‌ها به بنادر ایران، تهدید نمودن خریداران احتمالی نفت ایران و سعی در مضطرب نمودن دولت ایران به وسیله کشاندن ایران به شورای امنیت و دیوان دادگستری بین‌المللی؛ در صورتی که هر دو این دستگاه‌ها از طرفداری از درخواست‌های انگلستان خودداری نموده و رای دادند که اختلاف، مابین دولت ایران و یک شرکت خصوصی است نه بین دو دولت ایران و انگلستان. این سیاست تحمیل، باعث سختی‌های اقتصادی فراوانی برای ملت ایران و بر هم زدن نظم سیاسی کشور شده است.
 
قطع روابط سیاسی نمی‌بایست باعث تعجب دولت انگلستان شود، زیرا تنها دو راه برای ایران باقی مانده بود که یا روابط سیاسی خود را قطع نماید و یا در زیر فشار محاصره اقتصادی غیرقانونی انگلستان، زانو به زمین زند. ملت ایران مصمم است استقلال سیاسی خود را حفظ نماید و با وجود سختی‌های اقتصادی فراوانی که در نتیجه امپریالیسم انگلستان بر ملت تحمیل شده، به هیچ وجه حاضر نیستند از استقلال سیاسی خود دست بردارند... دنیا می‌داند که ایران محتاج به منافع تجارت بین‌المللی، به خصوص در معامله نفت می‌باشد، ولی نه به قیمت تسلیم شدن به انگلستان، من صمیمانه امیدوارم که دولت انگلستان در اعمال خود تجدیدنظر نموده و سیاست جدید همکاری پیش گیرد تا بتوانیم بار دیگر روابط بین دولتین را برقرار کنیم.»

روابط ایران و انگلیس در سال ها و ماه های بعد دستخوش تحولات گوناگونی بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز نیز نخست وزیر انگلیس و در طرف مقابل مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی ایران سفر رسمی به کشور مقابل نداشته اند که این نشان از رابطه سرد میان دو کشور دارد.

منابع:
 
آرشیو روزنامه اطلاعات، مهرماه 1331
اسناد وزارت امور خارجه ایران، اسناد قدیمیه، پرونده شماره 5-12-1331 ش
مصدق و اخراج انگلیسی‌ها از ایران، امیرهوشنگ بختیاری


نوشته شده توسط جعفر پیوسته کاشانی | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
درباره وبلاگ

اجتماعی .سیاسی.تاریخ

جعفر پیوسته کاشانی
دانستن حق شماست
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 6 بازدید
بازدید دیروز: 86 بازدید
بازدید کل: 106763 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
نوشته های پیشین

فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
لوگوی وبلاگ من

اجتماعی .سیاسی.تاریخ
لینک دوستان من

نگارستان خیال
سرزمین رویا
اجازه نمی دهیم
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اشرف ، سکانس آخر
پرستار و حارث (نقدی بر تراژدی خمینی شهر)
سید ضیا الدین چگونه گریخت
دو نکته نا گفته در مورد دکتر حسین فاطمی
ماجرای درخواست ترور امام خمینی ره از موساد
علائم و نشانه های تکان دهنده ظهور
آزادی آزادی دربست!؟
جشن وپایکوبی مردمی و خر درویش...
5+ 1 و سگهای آبادی !؟
رضاخان ، وزیر جنگ
اولین کارخانه متورسیکلت جهان
مراسم افتتاح روزنامه اطلاعات در سال 1305 + تصاویر
ظل السلطان حاکم اصفهان
تراژدی کفش ملی ( همیشه پای چین در میان است)
صغری خانم کجا و آیفون 6 کجا...جل الخالق
[همه عناوین(93)][عناوین آرشیوشده]